يك روزتلگرافي ،از يكي ازشهرهابدست مردي كه مدتهاقبل ازشهرستان به تهران آمده بودرسيد،در تلگراف نوشته بودند .
"فلاني ...
پدرناخوش ،فوري حركت !" .
مردشهرستاني وقتي ازمتن تلگراف مطلع شدباعصبانيت به تلگرافخانه رفت وباصداي بلندخطاب به مسؤل تلگرافخانه گفت:مرامسخره كرده ايد؟پدرناخوش ،خودتان هستيد!،مگرمن باشماشوخي دارم ؟كاركنان تلگرافخانه درحالي كه لبخندي به لب داشتندباو گفتند:ماقصدهيچ اهانتي رابه شمانداشتيم ،هرچه مخابره شده باطلاع شما رسانيده ايم ،تلگراف مي گويد،پدرشمامريض است وبيااوراببين !مردشهرستاني باعصبانيت گفت:خودتان راگول بزنيد"من دست خطحاجي آقايم رامي شناسم ، اصلااين خطاونيست !