دروغ

نسخه متنی -صفحه : 18/ 11
نمايش فراداده

پيمان شكنى محمدعلىشاه

روزي كه محمدعلي شاه براي گشايش مجلس به بهارستان رفت ،پيش ازآنكه به سخن گفتن آغازد،احتشام السلطنه به ميزخطابه نزديك شد،قرآني به دست محمدعلي شاه دادوگفت:باشماسخني كوتاه وجدي دارم ،اجازه دهيدبگويم .

شاه پذيرفت .

احتشام السلطنه گفت:شهريار آگاه باشدوباوركندكتابي كه دردست داريدقرآن مجيداست نه ديوان حافظ .

من وشاه ازيك دودمانيم وهردوازخاندان قاجار،بنابراين شك نيست كه جريان و خواهان خيرشهريارم .

تورابه اين كتاب مقدس كه كلام خداست سوگندمي دهم كه نگهبان اساس مشروطيت باشي .

شاه قسم يادكرد،اماهرگزبدان عمل نكرد .