دانش اندوزي ومطالعه كتاب كارنسبتادشواري است .انسان بايدازبسياري لذتهاوخوشيهابگذردوبه مطالعه كتاب بپردازد .انسانهاي پويا وكنجكاوحتي درسفرهانيزبيشتربه كتابخانه هامي روندتابرتوشه آگاهيهاي خود بيفزايند .امادراين ميان ،انسانهاي كم اطلاعي هم هستندكه مي كوشندبادروغو لاف زدنهاي بيجاخودرادانشمندنشان دهند .عبدالله مستوفي دركتاب خودازقول آقاي دبستاني يكي ازاين عالم نمايان رامعرفي مي كند ."آقاي دبستاني وكيل كرمان مي گفت روزي درمجلس به يكي ازاين قماش محققين برخوردم .اسم هركتابي را مي بردندوي الكي وارددرتحقيق چگونگي آن مي شد،منتهاازفرطشارلاتاني ازكلياتي كه همه كتب ممكن است شامل آنهاباشدسخن مي راند،درصورتيكه روحش ازآن كتاب بي خبربود .من بعدازآنكه اسم چندكتابي راكه كاملاازآنهابااطلاع بودم امتحان كرده ،يقينم شدكه مؤمن خيلي بي روغن سرخ مي كند،اسم نويسنده اي راجعل كرده ، كتابي رابه اسم اومنسوب داشته ،گفتم:شماكتاب "رحله ابن يشهب "راديده ايد ؟من اسم اين كتاب راشنيده ام ،ولي هرجاتحقيق كردم اثري ازآن نيافته ام .او درجواب گفت:بلي ،اين كتاب خيلي نفيسي است كه سه نسخه بيشترازآن دردنيا موجودنيست .يكي دركتابخانه ليدن ،يكي دركتابخانه بريتانياوسومي دركتابخانه كتب قديمه اسپانيا .چون ابن يشهب ازنويسندگان اسلامي اندلس بوده است ،نسخه اصلي كه به خطنويسنده به سال ...نوشته شده ازهمه معتبرتراست واين نسخه در كتابخانه اشبيليه دراسپانياست .من درسفري كه به اروپارفتم مخصوصابراي ديدن اين كتاب به اشبيليه رفتم .اين كتاب درروي پوست باخطي بين ثلث ونسخ نوشته شده .معلوم مي شودكه اين مرددانشمندگذشته ازمقام علمي چقدرخوش خطبوده است .ابن يشهيب درمقدمه كتاب اشاره اي به سايررحله هاي خودكرده ومعلوم مي داردكه تمام عالم آنروزي يعني اروپاوآسياوآن اندازه ازافريقاكه درآن تاريخ كشف شده بودهمه راديده واين كتاب شرح يكي ازرحله هاي اوست .شرح رحله هاي ديگر اودراين كتاب مضبوطاست .من همه آنهارادقيقامطالعه كرده ،ازنوشتجات اين مرددانشمندمغربي خيلي استفاده كردم ويادداشتهايي ازنوشتجات او ...آقاي دبستاني مي گفت اگركسي غيرازمن بوديقيناجامي خوردومي گفت شايدبطورتصادف اين اسم نويسنده وكتاب جعلي باشخصي تطبيق كرده است ،ولي چون من ازامتحانات سابق خودبراحوال روحيه مؤمن آشناشده بودم ،مجال ندادم كه مطالب خودراتمام كند،گفتم:اينقدرتندنرويد،آرامتر!نقاليهاي شمانسبت به سايركتب مرا واداشت كه اين اسم كتاب ونويسنده هردوراجعل كنم ببينم شمادرجعل تاكجاجلو مي رويد!"ازآنجايي كه امروز،معلوم شده كه اين لافزنان فاقدعلم وآگاهي گرفتار يك نوع بيماري خودبزرگ بيني هستند،جاداردكه بگوييم بيچاره آن عالم نماي فضل فروش خيلي گرفتاربود! .