خطيب دروغگو - دروغ نسخه متنی

خطيب دروغگو

مورخين دراحوال عمربن معدي كرب نوشته اند كه اوخودراازدلاوران نامي عرب مي دانست ودرعين حال ازشعراوخطبانيزمحسوب مي شد .

وي گوينده اي بليغودليرووقيح بودودردروغگفتن قدرتي بي مانندداشت .

روزي برمنبرخطابه برآمده ودرباره شجاعت خوددادسخن مي دادوازجمله گفت: اي ياران ،گويانمي دانيدكه من درجنگ بايزيدبن مفرغچه هنري ازخودنشان دادم و اكنون مي گويم تابدانيدكه مردي باآن قدرت رابايك ضربت ،سرش راازتنش جداساختم .

يكي ازمستمعين ازجابرخاسته وبانهايت حيرت وتعجب گفت:اي سرورشجاعان جهان ،اين چه سخني است كه مي گويي ؟مگرنمي بيني كه يزيدبن مفرغدر پاي منبرت نشسته است ؟عمربن معدي كرب نگاه كردوديدراست مي گويداماازرو نرفت وباوقاحت مرداعتراض كننده رادشنام دادوگفت:مگريزيدبن مفرغخود زبان ندارد؟مگرتواوراترجماني كه به دفاع ازاوبرخاسته اي ؟نمي بيني كه او خودحرمت مرانگاه داشته است ؟اين راگفت وشمشيرازميان بركشيدتابرتارك اوفرودآورد .

يزيدبن مفرغبرخاست وباتمناوالتماس ازاوخواهش كردكه از گناه !!آن مرددرگذردوبااين گذشت ،بروي منت گذارد .