حاكم آن شهرازدوستان حقيق من است - دروغ نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
حاكم آن شهرازدوستان حقيق من است
گوينددرمجلسي سخن ازشهري مي رفت .شيادي بناي گزافگويي گذاردوازغرايب آن شهروعادات مردمش دروغبسياربگفت:يكي ازحضاردروغهاي اورابازنمود .شيادباوي پرخاش كردن گرفت وگفت:حكاياتي كه نقل كردم همه راازحاكم آن شهركه ازدوستان حقيقي من است شنيده ام واومردي است كه هيچگاه ناسنجيده سخن نمي گويد .ازاين پاسخ ،حضارمجلس راخنده آمد،زيراشخصي كه لافزن بااوپرخاش مي كردهمان حاكم شهربودواونمي دانست ونمي شناخت .