مجملا گويم من اين شيرين كلام
هركه خواهد حقّ مدحت در رقم
هست حق مدح تو چون ذوالجلال
آرى از حق وعده داريم اين چنين
بَه زمين چون تو بحق برخاستى
هرشب از نور توروشن همچوروز
هست اكنون دل زمهرت پر ز نور
اى مه زيبا تو ما را شاد كن
با غم هجر تو من شادم كنون
چونكه حسنت در جهان پيدا شود
دست لطفت چون به سرها آورى
روح ما با عقل وحى آميز كن
اى مه من اى شه من انتظار
كى شود بينم كه در عالم تمام
كى شود بينم كه ذكرت شد بلند
مهدى قائم شدش وقت ظهور
كى شود بينم لِواء نصرتت
كى شود بينم به تخت و بارگاه
جنّ و انس و وحش وطيرت بندهوار
كى شود بينم كه اندر بحر و برّ
كى شود بينم رخت از هركجا
كى شود بينم زمين از كفر فسق
كى شود بينم كشيدى از نيام
كى شود بينم كه برقش شعله ور
كى شود بينم كه بهر كربلا
كى شود بينم كه آرى مرهمى
انبيا بر مقدمت در انتظار
اين بشارت ها فرجها جملگى
تا به قرآن وحى شد بر مصطفى
ذكرِ آنها جمله در نقل صحيح
منتظر هستيم ما اهل يقين
مقدمش بر ما شده عِينُ الْيَقين