تجلیات حکمت معنوی در هنر اسلامی

محمد مددپور

نسخه متنی -صفحه : 161/ 101
نمايش فراداده

در حقيقت خط از صنايع مدنى و وسيله كسب معاش است و كمال در صنايع از امور نسبى است و كمال مطلق نمى باشد،زيرا نقصان در آن به ماهيت دين يا خصال انسان باز نمى گردد،بلكه نقصان صنعت مربوط به وسايل معاش آدمى است و بر حسب عمران وتعاون در راه آن پيشرفت مى كند.زيرا عمران استعدادهاى نهفته انسان را نشان مى دهد (14) .

با اين تلقى از خط،جلوه اى از آن در تمدن اسلام پيدا مى شود كه در ديگر هنرهاكمتر ملاحظه شده است و شايد تنها شعر حكمى و معمارى در مرتبه اى وراى آن قرارگيرند.روحانيت خاص خط و نسبت بيواسطه آن با كلام مكتوب الهى بر اين حقيقت تاكيد مى كند،على الخصوص بنياد خط عربى كه بنابر روايات تاريخى-اسلامى به خطمسند مى رسد كه به قول نخستين خطاطان عصر اسلامى هود پيامبر عليه السلام آن را ابداع كرده است.

با ظهور اسلام نه تنها خط قديم عربى نسخ نشد بلكه صورت تمامترى پيدا كرده وبه تدريج تنوع يافت.اين خط در آغاز در حجاز به دو صورت رايج بود كه بدان قرآن رامى نوشتند.در مراحل بعد در مناطق مختلف گسترش يافت و محكمترين و زيباترين آن عبارت بود از خط كوفى.

به عقيده بعضى از محققين در خطوط اسلامى،خط كوفى در حقيقت از خط مبسوط كه داراى زواياى مستقيم بود نشات گرفت،و از خط ديگر يعنى خط نسخى حجازى كه نسخ ناقص ست به وجود آمد (15) كه انحناى بيشترى دارد.اين دو خط به تدريج كمال و زيبايى خاصى پيدا كردند.در آغاز آنچه غلبه داشت عبارت بود از خط كوفى كه هر چه بيشتر درآثارى هنرى مختلف به كار مى رفت و به تدريج اقسام ساده و تزيينى آن پديدار آمد.

نوع تزيينى اين خط در كتابت،صفحه آرايى،گچ برى،حجارى و كتيبه ها و تزيينات به كار رفت و به تدريج با نقوش اسليمى تركيب گرديد و به نهايت زيبايى و كمال رسيد. يكى از زيباترين و در ضمن رازورانه ترين خطوط كوفى عبارت است از خطوط تزيينى موشح، كه در حقيقت نوعى نقاشى-خط يا مبتنى بر طرح هندسى با حالتى روحانى بود.

اين خط با ايجاد گره هاى متنوع و مختلف چنين حالتى را بيشتر القاء مى كند،خطى مصورو مزين كه ظهور و بطون را با هم دارد،از جهتى به ظاهر آمده و از جهتى به باطن برمى گردد و خواننده و بيننده را به طريقى از عالم طبيعت برمى كند.به هر حال شايدبتوانيم خط كوفى را با اين مميزات نزديكترين خطوط به زبان و تفكر حقيقت اسلام بدانيم تا آنجا كه توانسته اين حقيقت را در صورت زيباى خويش به ظهور برساند و عمق وسادگى را چون اسلام به همراه داشته باشد. خط معقلى خطى شبه كوفى است كه به اعتقاد مولا سلطانعلى مشهدى در كتاب صراط السطور از نخستين خطوط كتابت بوده است:


  • بيشتر از زمان شاه رسل سر به خطى كه خامه فرسودى خط عبرى و معقلى بودى

  • خلق را رهنما نشانه قل خط عبرى و معقلى بودى خط عبرى و معقلى بودى

مير على هروى(تبريزى)نيز مى گويد به اعتقاد پيشينيان جناب ادريس على نبينا وعليه السلام وضع آن را نهاده(خط عربى را)و مردمان با فراست و كياست در هر روزگاردر آن تصرف كرده اند و تغيير داده تا«خط معقلى »بيرون آوردند و در قديم خط معقلى معمول بوده است (16) .