آيا در حقوق اسلامي اختيار زوج براي طلاق، مطلق و نامحدود است و حتي در مواردي كه زندگي زوجين، روال عادي و مطلوب خود را طي ميكند زوج حقّ طلاق دارد؟
روايات بسياري در بردارنده مذّمت و انذار مرداني است كه بيهيچ ضرورت و مصلحتي و در حالتي كه هيچ موجبي براي نامطلوب شدن زندگي مشترك وجود ندارد، اقدام به طلاق كنند. برخي از اين روايات تعابير تكان دهندهاي در مورد چنين طلاقهايي به كار بردهاند. تعابيري از اين قبيل كه از چنين طلاقهايي عرش به لرزه ميافتد1 يا چنين طلاقهايي شخص را گرفتار لعنت يا دشمني خدا ميكند، در مطلق بودن اختيار مرد در طلاق ترديد ايجاد ميكنند:
تلعف ام :لاقف لجرب »ص« هّللا لوسر َّرم نم لاق .هّللا لوسر اي اهتقّلط :لاق ؟كتءارما لجَّرلا َّنءا َّمث :لاق .ءوس ريغ نم لاق ؟ءوس ريغ :لاقف هلاوهْْيلَع هّّللالََص يّّبنلا هب َّرمفجََّوزت تلعف ام :لاقف ،هبَّرم َّمث ،معن لاقف ؟تجَّوزت ؟ءوس ريغ نم :لاق ،اهتقّلط لاق ؟كتءارما هّّللا يلَص هّللا لوسر لاقف .ءوس ريغ نم :لاق َّلك نعلي وا ضغبي َّلج و َّزع هّللا َّنءا :هلاوهْْيلَع 2».ءاسنلا نم ةقاّوذ َّلك و لاجِّرلا نم قاّوذ
در رواياتي از اين دست، پيامبر اكرم(ص) بوضوح، مرداني را كه صرفا براي لذائذ جنسي، تنوّع طلبي كرده و طلاق ميدهند، ملعون و نفرين شده مينامند.
در اين زمينه پاسخ به دو سؤال ضروري است:
1ـ آيا تعابيري مانند «يلعن» و «يبغض» كه در روايات در مورد چنين طلاقهايي مورد استفاده قرار گفتهاند دلالت بر حرمت دارند يا خير؟
2ـ در صورتي كه چنين طلاقهايي حرام باشند آيا اين حكم موجب بطلان اين طلاقها خواهد شد تا بگوييم كه زوج صلاحيت قانوني ايقاع چنين طلاقهايي را ندارد؟
اگر رواياتي كه چنين تعابيري دارند تنها منابع قابل استناد در موضوع باشند ميتوان از آنها حرمت چنين طلاقهايي را استنباط كرد اما روايات ديگري نيز هست كه به پيچيدگي مسئله اشاره ميكند و آنكه نميتوان زندگي با زني را بر مردي كه او را نميخواهد تحميل كرد.