ارتباط انسان و طبیعت در اسلام و آیین دائو

فروزان راسخی

نسخه متنی -صفحه : 25/ 4
نمايش فراداده

سه شخصيت مهم آيين دائوى فلسفى

در دائوئيسم فلسفى سه چهره مهم وجود دارد: يانگ چو، لائودزه وجوانگ دزه. عقايد اصلى يانگ چو را مى‏توان در اين عبارات خلاصه‏كرد: هر كس براى خود و خوار شمردن چيزها و ارج نهادن به‏زندگى. روايت‏شده كه يانگ چو آموخته است كه حتى اگر بتواندتمامى دنيا را با كندن يك تار مو، سود رساند، چنين كارى انجام‏نمى‏دهد. طبق تعاليم او هر انسانى بايد زندگى خود را ارج نهد وچيزها را خوار دارد و نتيجه آن كه «انسان براى خودش‏». يانگ‏چو نماينده نخستين مرحله در تكامل فلسفه اوليه دائوئى است. هرانسانى كه به زندگى ارج مى‏نهد، بايد سعى كند زندگى خود را حفظكند و از آسيب بپرهيزد. چگونگى نيل به اين آرزو، مساله اصلى‏دائوئيسم فلسفى است. روش يانگ چو براى انجام اين كار،«گريختن‏» است. عقايدى كه لائودزه بيان كرده است، نمايانگر سعى در آشكار كردن‏قوانين نهفته تغييرات چيزها در جهان است. چيزها تغيير مى‏كنند،ولى قوانينى كه در تغييرات نهفته است، بلاتغيير باقى مى‏ماند. اگر آدمى بتواند اين قوانين را دريابد و اعمال خود را با آنهاهماهنگ سازد، مى‏تواند همه چيز را به سود خود كند. اين دومين‏مرحله در تكامل دائوئيسم فلسفى است. جوانگ دزه (369-286 ق.م.) احتمالا برجسته‏ترين فيلسوف دائوئى متقدم است. كتاب جوانگ‏دزه كه نام او را بر خود دارد، سند بسيار مهمى در ادبيات‏دائويى است، ولى مطمئن نيستيم كه كدام قسمت آن را واقعا خودفيلسوف نوشته است. او مى‏گويد: «خوشبختى درجات مختلفى دارد. تكامل آزادانه طبيعت ما،مى‏تواند ما را به نوعى خوشبختى نسبى رهنمون شود. خوشبختى‏مطلق، از طريق فهمى برتر نسبت‏به طبيعت چيزها به دست مى‏آيد وآن يكى شدن با يگانه، يا زندگى در حيطه نامتناهى است. حكيم،پس از وصول به اين مرحله، از آرامشى درونى بهره‏مند خواهد بودكه هيچ چيز نمى‏تواند آن را به هم زند. حكماى دائوئى مردانى‏بودند با آرامش خدشه‏ناپذير». 145