عبدالله بن میمون و اسماعیلیان

اکبر ثبوت

نسخه متنی -صفحه : 12/ 5
نمايش فراداده

4. حسين بن منصور نيشابورى (م.238) كه نسائى (يكى از شش محدث بزرگ سنى)مرويات او را سخت مورد اعتماد شمرده، و بخارى (نامى‏ترين محدث سنى) حديث او راآورده; (26) و روايت وى از عبدالله بن ميمون را ذهبى ياد كرده است. (27)

5. احمد بن شبيان رملى (م.270) كه ابن حاتم از حافظان بزرگ حديث و از راوى شناسان‏نامى اهل سنت، وى را صدوق خوانده و از او حديث فرا گرفته (28) و به روايت وى از عبدالله‏بن ميمون تصريح كرده است. (29)

6. مؤمل بن اهاب (م.254) كه ابو داود و نسائى (دو تن از شش محدث بزرگ اهل سنت)حديث وى را آورده; و نسائى وى را ثقة (مورد اعتماد) خوانده، و ابو حاتم (از رجال‏شناسان نامى سنى) وى را صدوق شمرده، و حديث وى از عبدالله بن ميمون را ذهبى‏آورده است. (30)

7. زياد بن يحيى (م.254) كه بخارى از او روايت كرده و ابن ابى حاتم و ابن حجر - ازبزرگترين رجال شناسان اهل سنت - وى را از گزارشگران بسيار مورد اعتماد شمرده‏اند; وابن حجر به روايت وى از عبدالله بن ميمون اشاره كرده است. (31)

در مورد برخوردهاى محققان اهل سنت‏با عبدالله بن ميمون، سه نكته ديگر نيز در خوريادآورى است:

الف) ابن جوزى در كتاب رجال خود - الضعفاء و المتروكين - كه بر پايه اقوال محققان اهل‏سنت نگاشته، عبدالله‏بن ميمون را محدثى مى‏شناسند كه گزارشهاى او ضعيف است و اگر ازطرق ديگر روايت نشود، نبايد بدان استناد كرد، (32) - بى‏آنكه هيچ گونه فعاليت اجتماعى وانحراف دينى در وى نشان دهد - و در اثرى ديگر مى‏نويسد: «باطنيان به پندار خودسركرده‏اى داشتند كه نامش عبدالله بن عمر... قداح شعبده باز دروغزن بود و. .. » (33) كه اين‏تعبير نيز، بر خلاف تعبيرات برخى ديگر از مخالفان اسماعيليان، حاكى از بى‏اعتمادى به‏ادعاى اين فرقه در انتساب به عبدالله بن ميمون است.

ب) عقيلى در مقدمه كتاب الضعفاء و المتروكين، تعبيرات اهل‏سنت درباره مراتب ضعف‏راويان حديث را - از ضعيف و ضعيف‏تر و ضعيف‏ترين - آورده، و از تغبيرات و مصطلحات‏كتاب وى برمى‏آيد كه عبدالله را در خفيف‏ترين مراتب ضعف مى‏ديده، در حالى كه اگرنسبتهايى كه اسماعيليان و رديه نويسان بر آنان به عبدالله مى‏دهند درست‏بود، بايد وى رابدترين مراتب ضعف مى‏شمرد.