فقيه عادل ، چگونه بايد عدالت خويش را پاس دارد و آن را در درون خويش تقويت كند؟ "مراقبه" و "محاسبه"(61) كه دو شرط اساسي تهذيب نفس به شمار ميروند، ضامن بقأ ملكه عدالت و تقويت آن نيز هستند. بنابراين حاكم اسلامي نيز بايد با توجه به عبادت و مناجات ومراقبت و توجه به نفس خويش از پا گرفتن ريشههاي گناه در دل ممانعت كند. به ويژه بايد آفاتي را كه راه بر صاحبان جاه و مقام ميبندند، بشناسد و با آنها مقابله كند. مهمترين اين آفات تملق و چاپلوسي زيردستان نسبت به اوست.
تملق آفتي است كه به يكسان رئيس و مرووس را تهديد ميكند:
"كساني كه طالب رياست و احترامات صوريه هستند از مريدان تملقها گويند و فروتنيها نمايند، قلوب آنها را با هر ترتيبي هست جلب كنند. و همين طور اين چرخ به طريق دور و تسلسل ميچرخد. زيردستان از ارباب رياسات، و طالبان رياست از زيردستان فرومايه تملق گويند."(62)
اساساً منشا خوشامد انسان از تملقگوئيهاي ديگران، همان "حب نفس است كه بزرگترين دام ابليس لعين است."(63) لذا، حاكم اسلامي موظف است در برابر تملقگويي ديگران بايستد و آنان را از اين كار باز دارد. حضرت امام در سيرؤ عملي خود همواره بر اين مشي استوار بوده كه به نمونههايي از آن اشاره ميكنيم.
ايشان درباره اشعاري كه در مدح ايشان سروده شده بود، ميفرمود:
"اين شعرها كه خوانديد، شعرش خوب بود اما براي من اينها صحيح نيست و [...] شما ثنأ خدا را بكنيد كه يك همچو توفيقي نصيب ما شد."(64)
در جائي ديگر كه نسبت به ايشان، در حضورشان سخنان ستايش آميزي ايراد شده بود، چنين واكنش نشان داد:
"اين مبالغات را كه راجع به من فرمودهاند، من نميپذيرم [...] ايشان خوب بيان ميكنند لكن راجع به من را يك قدري بايد عرض كنم تندروي فرمودند و خصوصاً در حضور كس از او اينطور تمجيد كنند، ممكن است كه باور كند، غفلت كند و فاجعه به بار بياورد."(65)
حضرت امام به نوع انتشار اخبار مربوط به خود، در راديو و تلويزيون و مطبوعات نيز اعتراض داشتند و در اين باره ميفرمودند:
"من نظري به ديگران ندارم، راجع به خودم ميگويم از اين وضع راديو تلويزيون خوشم نميآيد. واقع آن است كه آن قدر كه پا برهنه به راديو تلويزيون حق دارند ما نداريم [...] من مدتهاست كه وقتي ميبينم راديو تلويزيون را هر وقت بازش ميكنم از من اسم ميبرد، خوشم نميآيد."(66)