دیگه می ذارمت کنار (مجموعه شعر)

مریم حیدرزاده

نسخه متنی -صفحه : 30/ 21
نمايش فراداده

طلاترين خاک

وطن اي خونه ي پر غصه ي اجدادي من

اسم تو تنها دليله واسه آزادي من

عشق تو خون گرم و عاشقم ريشه داره

خاک زرخيز تو مجنون و به يادم مي ياره

قهرمانات مث افسانه هامون جهانين

مردم عاشق تو سمبل مهربانين

زير سايه بون امنت مي شه تا ابد نشست

پشت بيگانه رو با خنجر غيرتت ، شکست

وطنم ، ديوونه ي مرزاي زرخيز توام

عاشق زمستونو ، بهار و پاييز توام

جونمو مي دم تا مرزاي تو در امون باشه

اوج پرچمت هميشه توي آسمون باشه

تو مال حافظ و مولوي و نيمايي ، وطن

خونه ي رستم و خاک ابن سيانيي ، وطن

آرزومه تا ابد زنده و آباد باشي

خونه ي نواده هاي پاک فرهاد باشي

ما تو کوچه هاي سبز تو به دنيا اومديم

چه جوري واسه آب و خاک عاشقت نديدم ؟

عشق تو مثل ضريح و گنبدا مقدسه

واسه هر عاشق دور از تو يه دنيا نفسه

هميشه مايه ي افتخار دنيايي ، وطن

تو بلندي ، تو مث شباي يلدايي ، وطن

جون من درسته که براي تو خيلي کمه

ولي عشق دادنش مي ارزه به يه عالمه

تو رو با طلاترين خاک عوض نمي کنم

با شکوه و عاشق و پاينده باشي ، وطنم