بزم بي روح جهان هرگز طرب انگيز نيست
ساقي اين بزم را از قتل ما پرهيز نيست
گ.ش کن در زير سقف نيلگون تا بشنوي
غير فرياد اسير و نعره ي چنگيز نيست
جام پيروزي به جز روزي به دست جم نماند
بوسه ي شيرين دمادم قسمت پرويز نيست
غير خار نامرادي نيست در اين شوره زار
جست و جو ها کرده ام يک گوشه اش گلخيز نيست
در بهار کامراني دم ز ناکامي زدم
چون نديدم سينه يي کز رشک من لبريز نيست
گفتگوها داشتم با اهل دنيا اي دريغ
نغمه ي اين قوم جز بانگي ملال انگيز نيست
عطر مهر و مردمي از مردم دنيا مجوي
اي بسا گل را که مي جويي و در پاييز نيست