لحظه ها و صحنه (مجموعه شعر)

مهدی سهیلی

نسخه متنی -صفحه : 112/ 11
نمايش فراداده

نعره ي چنگيز

بزم بي روح جهان هرگز طرب انگيز نيست

ساقي اين بزم را از قتل ما پرهيز نيست

گ.ش کن در زير سقف نيلگون تا بشنوي

غير فرياد اسير و نعره ي چنگيز نيست

جام پيروزي به جز روزي به دست جم نماند

بوسه ي شيرين دمادم قسمت پرويز نيست

غير خار نامرادي نيست در اين شوره زار

جست و جو ها کرده ام يک گوشه اش گلخيز نيست

در بهار کامراني دم ز ناکامي زدم

چون نديدم سينه يي کز رشک من لبريز نيست

گفتگوها داشتم با اهل دنيا اي دريغ

نغمه ي اين قوم جز بانگي ملال انگيز نيست

عطر مهر و مردمي از مردم دنيا مجوي

اي بسا گل را که مي جويي و در پاييز نيست