لحظه ها و صحنه (مجموعه شعر)

مهدی سهیلی

نسخه متنی -صفحه : 112/ 104
نمايش فراداده

اميدهاي در گور

در دل هر گور تاريکي اميدي خفته است

در کنار هر گنهکاري سعيدي خفته است

هر کجا ديدي که سروي رسته در آغوش باغ

زير پايش سرو بالاي رشيدي خفته است

لاله ي سرخي که با داغ دلي رويد ز خاک

خود شهادت مي دهد کانجا شهيدي خفته است

بيد مجنون چون پريشان کرد گيسو باد گفت

عاشقي ديوانه زير چتر بيدي خفته است