فلسفه اخلاق از دیدگاه مکاتب قدیم و جدید

سید محمدرضا علوی سرشکی‏، محمد سلیمانی

نسخه متنی -صفحه : 100/ 26
نمايش فراداده
- كتاب دوره آثار افلاطون - جلد دوم قسمت ميهمانى در بحث خوبى و بدى اخلاقى با

آپولو دروس:

هيچ كارى به خودى خود نه زشت است و نه زيبا، مانند خوردن، سخن گفتن، بخودى خود زشت يا زيبا نيستند «زشتى و زيبائى هر كارى بسته به اين است كه آنرا چگونه بكنيم» اگر كارى را بنحو درست و زيبا انجام دهيم خود آن نيز زيبا خواهد بود و در غير اين صورت زشت.

(ترجمه فارسى صفحه 428) عشق ورزيدن نيز از اين قاعده بيرون نيست از اين رو هر عروس را نمى‏توان ستود بلكه تنها عروسى زيبا است و در خور ستايش است كه ما را بر آن دارد كه به طرزى زيبا او را دوست بداريم عروسى كه با آفروديت زمين پيوند دارد خود نيز فرومايه و زمينى است.

- دوره آثار افلاطون - جلد سوم - در مباحثه سقراط با الكيبيادس: سقراط: «هنگاميكه با كودكان بازى مى‏كردى از سخنانت چنان بر نمى‏آمد كه عدل و ظلم را مى‏شناسى زيرا بارها شنيدم به آواز بلند و اطمينان كامل مى‏گفتى كه اين يا آن كودك با تو به ناحق رفتار كرده و كودك بدى است».

اگر نمى‏دانستى كه به تو ظلم كرده چنان نمى‏گفتى.

الكيبيادس: بخدا سوگند كه آن سخن از روى نادانى نبود بلكه مى‏دانستم كه به من ظلم شده است.

سقراط: پس معلوم مى‏شود در كودكى نيز معتقد بودى كه عدل و ظلم را مى‏شناسى.

الكيبيادس: «البته و به راستى مى‏شناختم»1( - در ترجمه فارسى جلد سوم آثار افلاطون صفحه 638 - 637.