فلسفه اخلاق از دیدگاه مکاتب قدیم و جدید

سید محمدرضا علوی سرشکی‏، محمد سلیمانی

نسخه متنی -صفحه : 100/ 53
نمايش فراداده

نقد و بررسى گفتار هيوم در ردّ عقل گرائى اخلاقى:

اينكه مى‏گويد عقل قوه تشخيص است و چراغ است كه از آن هم نيكوكار و هم جنايتكار استفاده مى‏كند حرف غلطى نيست و كار شناخت ابزار و راه رسيدن به هدف از طريق عقل، اختصاص به هدف نيك ندارد بلكه پيدا كردن راه رسيدن به هدف خلاف و بد را هم عقل مى‏يابد و در شناخت تكنيك و راه، و ابزار رسيدن به هدف چه نيكوكار و چه جنايتكار هر دو از عقل استفاده مى‏كنند و عقل درچراغ راه بودن فرقى نمى‏كند هم براى نيكوكاران و هم براى انسانهاى شرور، چراغ راه است در چراغ بودن براى شناخت راه و تكنيك و ابزار هم از آن استفاده مى‏كنند و از راهنمائى آن استفاده يا سوء استفاده مى‏كند.

اما عقل در شناخت هدف چنين نيست بلكه هدف بجا و زيبا را زيبا و هدف نابه جا و زشت را زشت نشان مى‏دهد و شناخت زيبائى و زشتى، كار عقل است براى حيوان يك تابلو نفيس يا غير نفيس، هيچ فرق نمى‏كند براى يك گاو يا گوسفند علف مهم است اگر يكطرف محل نگهدارى گاو و يا گوسفند علف باشد و طرف ديگر تابلو نفيس حتى الامكان رو به علف مى‏كند و بعد مى‏خوابد و هرگز به تابلو نفيس توجهى نمى‏كند و يا لااقل مثل يك انسان، شيفته زيبائى تابلو نمى‏شود و عمق زيبائى آنرا درك نمى‏كند انسان با داشتن عقل‏ (يا به تعبيرى با داشتن عقل بيشتر) توجه بيشترى به زيبائى دارد نه تنها به زيبائى شكل‏ها بلكه به زيبائى رفتارها هم توجه مى‏كند و رفتار زيبا يعنى كار به جا را زيبا مى‏بيند زيرا «زيبائى» بجز بجا بودن، چيز ديگرى نيست يك شكل زيبا شكلى است كه تمام نقاط و خطها و انتخاب رنگها بجا باشد و يك رفتار زيبا هم رفتارى است كه بجا باشد مادر اگر فرزند را شير دهد و از او نگهدارى كند چون مطابق نظام خلقت است كارى زيبا كرده است.