اينكه مىگويد عقل قوه تشخيص است و چراغ است كه از آن هم نيكوكار و هم جنايتكار استفاده مىكند حرف غلطى نيست و كار شناخت ابزار و راه رسيدن به هدف از طريق عقل، اختصاص به هدف نيك ندارد بلكه پيدا كردن راه رسيدن به هدف خلاف و بد را هم عقل مىيابد و در شناخت تكنيك و راه، و ابزار رسيدن به هدف چه نيكوكار و چه جنايتكار هر دو از عقل استفاده مىكنند و عقل درچراغ راه بودن فرقى نمىكند هم براى نيكوكاران و هم براى انسانهاى شرور، چراغ راه است در چراغ بودن براى شناخت راه و تكنيك و ابزار هم از آن استفاده مىكنند و از راهنمائى آن استفاده يا سوء استفاده مىكند.
اما عقل در شناخت هدف چنين نيست بلكه هدف بجا و زيبا را زيبا و هدف نابه جا و زشت را زشت نشان مىدهد و شناخت زيبائى و زشتى، كار عقل است براى حيوان يك تابلو نفيس يا غير نفيس، هيچ فرق نمىكند براى يك گاو يا گوسفند علف مهم است اگر يكطرف محل نگهدارى گاو و يا گوسفند علف باشد و طرف ديگر تابلو نفيس حتى الامكان رو به علف مىكند و بعد مىخوابد و هرگز به تابلو نفيس توجهى نمىكند و يا لااقل مثل يك انسان، شيفته زيبائى تابلو نمىشود و عمق زيبائى آنرا درك نمىكند انسان با داشتن عقل (يا به تعبيرى با داشتن عقل بيشتر) توجه بيشترى به زيبائى دارد نه تنها به زيبائى شكلها بلكه به زيبائى رفتارها هم توجه مىكند و رفتار زيبا يعنى كار به جا را زيبا مىبيند زيرا «زيبائى» بجز بجا بودن، چيز ديگرى نيست يك شكل زيبا شكلى است كه تمام نقاط و خطها و انتخاب رنگها بجا باشد و يك رفتار زيبا هم رفتارى است كه بجا باشد مادر اگر فرزند را شير دهد و از او نگهدارى كند چون مطابق نظام خلقت است كارى زيبا كرده است.