سرشت انسان

علی شیروانی

نسخه متنی -صفحه : 136/ 113
نمايش فراداده




پاسخ:



دكارت سخنى دارد كه به عنوان پاسخى به اين اشكال مطرح مى شود و آن، تمسك به خيرخواهى و كمال خداوند است. دكارت پس از آن كه شناخت هايى را به عنوان شناخت هاى فطرى انسان مطرح مى كند، مى گويد: اگر اين شناخت ها كه در وجود آدمى تعبيه شده و دست خلقت، آن ها را در نهاد آدمى قرار داده است، دروغ و خلاف واقع باشد، خداوند فريب كار خواهد بود و اين با خيرخواهى خداوند منافات دارد. دكارت مى گويد:
«اذعان دارم كه محال است خداوند هرگز مرا فريب دهد، چون هرگونه فريب ونيرنگ، خود نوعى نقص است و هر چند به نظر مى رسد كه قدرت بر فريب كارى، خود نشان هوشيارى يا توانايى است، اما بدون شك قصد فريب، دليل ناتوانى يا خبث ذات است و وجود اين دو در خداوند محال است.»(210)

جواب پاسخ به اشكال سوم:



ضعف پاسخ فوق روشن است. استوارت ميل اين ضعف را خاطرنشان كرد. پاسخ فوق مبتلا به «دور» است; زيرا ما مى خواهيم با تمسك به فطرى بودنِ اعتقاد به وجود خدا، «وجود خدا» را اثبات كنيم و اين امر منوط به صحت اعتقادات فطرى است، پس اگر بخواهيم صحت اعتقادات فطرى را نيز با تمسك به وجود خدا و كمال او اثبات كنيم، استدلالمان دورى خواهد بود.(211)