سرشت انسان

علی شیروانی

نسخه متنی -صفحه : 136/ 55
نمايش فراداده

4 ـ 3 ظهور فطرت توحيدى در بلاها و مصيبتها

«قُلْ مَنْ يُنَجِّيكُم مِن ظلماتِ البَرِّ و البَحْرِ تَدْعُونَه تَضَرُّعاً و خُفْيَةً لَئِنْ أَنْجنَا مِن هذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ الشّاكِرينَ.»(163)(انعام / 63)

از اين آيه نتيجه مى شود كه:

الف) پيامبر وظيفه دارد، فطرت توحيدى مشركان را به ايشان يادآورى كند.

ب) انسان در گرفتارى ها و شدايد، خواسته يا ناخواسته، از خداوند يگانه يارى مى جويد.

ج) قرار گرفتن در شدايد، زمينهى مناسبى براى بيدار شدن فطرت توحيدى و توجه انسان به خداست.

د) اين آيه مشركان را دعوت مى كند كه باورها و گرايش هاى خود را به هنگام سختى ها يادآور شوند و آن باورها را راستين بدانند. در واقع، انسان خودش نيز معترف است كه باور راستين او در آن صحنه ها آشكار مى شود كه انكار خدا، يا شريك قرار دادن براى او را، باطل و خرافه مى داند.(164)

4 ـ هدايت فطرى انسان در ادراك خير و شر

«فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها.»(165)(شمس / 8)

تعلق عنوان الهام به فجور و تقوى، بيانگر آن است كه خداى سبحان در نهاد انسان اين معرفت و شناسايى را قرار داده است كه كدامين فعلش مصداق تقوى و كدامين فعلش مصداق فجور است; به عبارت ديگر، معرفت حسن و قبح افعال در فطرت آدمى نهاده شده است و جزء شناخت هاى فطرى انسان است.(166)