«بَلْ اِيّاهُ تَدْعُونَ فَيَكْشِفُ مَا تَدْعُونَ اليه إنْ شَاءَ وَ تَنْسَونَ مَا تُشْرِكُونَ.»(162)(انعام/41) اين آيه در ادامهى آيهى پيشين است و در واقع متمم معناى آن است. آنچه از اين آيه در بارهى فطرت نتيجه مى شود، عبارت است از:الف) همهى انسان ها حتى مشركان در سختى ها و شدايد به خداى يگانه توجه مى كنند و او را مى خوانند: «بل اياه تدعون.»ب) آدمى در شدايد فقط خدا را مى خواند و به غير او توجهى ندارد و در اين خواندن، خلوص و اخلاص كامل دارد: «بل اياه تدعون»، اضراب با «بل» و تقدم «اياه» افادهى حصر و تأكيد مى كند.ج) عقايد شرك آميزى كه از بيرون بر انسان تحميل مى شود، در هنگام شدايد محو مى گردد.
4 ـ 3 ظهور فطرت توحيدى در بلاها و مصيبتها
«قُلْ مَنْ يُنَجِّيكُم مِن ظلماتِ البَرِّ و البَحْرِ تَدْعُونَه تَضَرُّعاً و خُفْيَةً لَئِنْ أَنْجنَا مِن هذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ الشّاكِرينَ.»(163)(انعام / 63)از اين آيه نتيجه مى شود كه:الف) پيامبر وظيفه دارد، فطرت توحيدى مشركان را به ايشان يادآورى كند.ب) انسان در گرفتارى ها و شدايد، خواسته يا ناخواسته، از خداوند يگانه يارى مى جويد.ج) قرار گرفتن در شدايد، زمينهى مناسبى براى بيدار شدن فطرت توحيدى و توجه انسان به خداست.د) اين آيه مشركان را دعوت مى كند كه باورها و گرايش هاى خود را به هنگام سختى ها يادآور شوند و آن باورها را راستين بدانند. در واقع، انسان خودش نيز معترف است كه باور راستين او در آن صحنه ها آشكار مى شود كه انكار خدا، يا شريك قرار دادن براى او را، باطل و خرافه مى داند.(164)