سرشت انسان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سرشت انسان - نسخه متنی

علی شیروانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید



























































































































































































































































































اشكال سوم:







بر فرض كه بپذيريم، انسان ها با مدد عقل و انديشهى خود به وجود خدا معتقد

شده اند، ترديد در وجود خداوند، مستلزم ترديد در همهى گزاره هاى عقلى و ابتلا

به شكاكيت عام نيست. توضيح اين كه به عقيدهى جويس، يا بايد اعتقاد به وجود

خدا را بپذيريم يا هيچ حكم عقلى را نپذيريم; چون ترجيحى ميان احكام عقلى

نيست. اين سخن در صورتى قابل قبول است كه احكام عقلى همه از يك سنخ باشند;

اما اگر براى احكام عقل تقسيماتى در نظر گرفته شود و هر دسته حكم خاص خود را

داشته باشد، آن گاه ترديد در گزارهى «خدا وجود دارد»، تنها موجب ترديد در

همان سنخ از احكام عقل مى شود.


گزارهى «خدا وجود دارد» مربوط به موجودى مجرد و ماوراى طبيعت است و كسانى

مانند كانت معتقدند كه عقل راهى براى شناخت موجودات ماوراى طبيعت، از جمله

خداوند، ندارد; اما طبيعت را مى تواند بشناسد. نتيجه آن كه، كسانى مانند

كانت، ممكن است دليل عقلى بر وجود خدا را نپذيرند و در عين حال مبتلا به

شكاكيت عام نباشند و در تنگناى شكاكيت قرار نگيرند.(222)



نتيجهى بحث







از مقايسهى تقريرهاى گوناگون برهان فطرت در ميان انديشمندان مسلمان و

روايت هاى گوناگون آن در ميان متكلمان غربى، بدست مى آيد كه:


1ـ چهار روايت نخست برهان فطرت، سابقه اى در ميان متكلمان غربى ندارد.


2ـ برهان پنجم، يعنى صيانت فطرت از خطا، به نحوى در ميان متكلمانغربى مطرح

بوده و درميان متكلمان مسلمان نيز مطرح شده است; اما ارزش چندانى به آن نداده

اند و بيش تر در بحث معاد و براى اثبات حيات ابدى به آن تمسك جسته اند و ـ

چنان كه گذشت ـ طرح اين برهان در بحث معاد تام است و براى اثبات مبدأ ناتمام

مى باشد.


3ـ روايت هاى گوناگون برهان فطرت در ميان غربيان، همگى مخدوش و ناتمام

است، اما روايت تنگناى شكاكيت را با تعديل هايى مى توان به صورت موجهى

درآورد. بايد توجه داشت كه آن برهان، ربطى به نظريهى فطرت و خداشناسى فطرى،

به معناى يك آگاهى حضورى و درونى از وجود خداوند ندارد. اين برهان در واقع

اعتقاد به وجود خدا را اكتسابى و نظرى مى داند. از اين رو، نهادن نام برهان

فطرت بر آن، چندان مناسب نيست، گرچه «برهان اجماع عام» عنوان كاملا مناسبى

براى آن است.


4ـ از مقايسهى روايت هاى گوناگون برهان فطرت، قوت و استحكام براهينى كه

انديشمندان مسلمان با الهام از آيات قرآن ارائه كرده اند، دانسته مى شود. اين

سخن كه «چون همهى انسان ها به خدا اعتقاد دارند، پس خدا وجود دارد» كجا و اين

سخن كه «جذبهى تكوينى انسان ها به سوى مبدأ كمال مطلق مستلزم وجود آن كمال

است» كجا؟


به طور كلى در مباحث الاهيات، بيان هاى انديشمندان مسلمان كه از تعاليم

عالى قرآن و سنت بهره مند و از ميراث فلسفى و عرفانىِ غنى تمدن اسلامى

برخوردار اند، پختگى و غناى بيش ترى نسبت به مطالب ارائه شده از سوى غربيان

دارد.





















































































/ 136