«وَاعْلَمُوا اَنَّ فيكم رسُولَ اللهِ، لويُطيعُكُم فى كثير مِنَ الأَمرِ لَعَنِتُّمْ و لكِنَّ اللهَ حَبَّبَ اِلَيكُمُ الايمانَ و زَيَّنَهُ فى قُلُوبِكُم وَ كَرَّهَ ِالَيكُم الكُفرَ وَ الْفُسُوقَ وَ العِصيانَ، اُولئِكَ هُمُ الرّاشِدوُن.»(170)(حجرات / 7)در برخى از تفاسير(171) آيه را دالِ برآن دانسته اند كه در فطرت همهى انسان ها علاقهى به ايمان و تنفر از كفر و فسوق تعبيه شده است; در حالى كه ـ همان گونه كه صاحب الميزان(172) يادآور شده است ـ اين آيه تنها بيانگر آن است كه خداوند در دلِ برخى از ياران پيامبر ايمان را محبوب و آراسته و كفر و پليدكارى را ناخوشايند گردانيده است. به ويژه در ذيل آيه، حصر مى كند: «اولئك هم الراشدون» كه به خوبى بيان اخير را تأييد مى كند.
7 ـ شيطان و منحرف ساختن انسان از فطرت
«وَ َلاُضِلَّنَّهُم وَ َلاُمَنِّيَنَّهُم وَ َلأَمُرَنَّهُم فَلَيُبَتِّكُنَّ اذانَ الأَنعامِ وَ َلأَمُرَنَّهُم فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلقَ اللهِ، وَ مَن يَتَّخِذِالشَّيطانَ وَلِيًّا مِن دُونِ اللهِ فَقَدْ خَسِرَخُسراناً مُبـيناً.»(173)(نساء / 119)به دو قسمت از اين آيه كه نقل قول ابليس است، مى توان تمسك كرد:1 ـ عبارت «لاضلّنّهم» با اين تقريب كه: گمراه كردن بايد مسبوق به هدايت باشد، تا گمراه كردن صدق كند و هدايت سابق بر گمراهى نسبت به تمامى انسان ها هدايت فطرى است.(174)2 ـ در اين عبارت «فليغيّرنَّ خلق الله» كه شيطان مردم را وادار مى كند باورها و علايقى را كه مغاير با بينش ها و گرايش هاى فطرى آن هاست، برگزينند و اندك اندك خلقت الاهى خود را دستخوش تغيير و دگرگونى كنند و در واقع خود را مسخ نمايند. در اين هنگام تنها صورت آن ها، انسان است; اما سيرت و باطنشان، سيرت غيرانسانى خواهد بود.صاحب الميزان در ذيل اين آيه مى نويسد: «بعيد نيست كه مراد از تغيير خلق الله، خروج از حكم فطرت و ترك دين حنيف باشد.»(175)احتمال ديگرى نيز در اين قسمت از آيه ذكر شده است كه مقصود از تغيير آفريدهى خدا، اخته كردن، خالكوبى و نقش و نگار كردن با سوزنِ آبديده روى اندام و امورى مانند آن باشد.(176)