يكى ديگر از گرايش هاى فطرى در حوزهى روان، ميل و گرايش انسان به فضايل يا ارزش هاى اخلاقى است. انسان به صورت طبيعى به ارزش هاى اخلاقى; مانند عدالت و صداقت گرايش دارد، همان گونه كه رذايل اخلاقى يا ضد ارزش ها را زشت و ناپسند مى داند. برخى گمان كرده اند اين گرايش به نحوى به گرايش مادى و منفعت طلبى باز مى گردد، كه تصور غلطى است; زيرا اگر هيچ گونه منفعت يا سود مادى فرض نشود، باز هم انسان به ارزش هاى اخلاقى گرايش دارد و اگر فضيلت خواهى به نوعى سودجويى باز گردد اين سود، سود روحى و روانى است، نه مادى.(84)
3 ـ 2 زيبايى خواهى
بشر فطرتاً زيبايى و جمال را دوست دارد و آن را مى طلبد. زيبايى معنايى گسترده و عام دارد كه شامل حُسن فعل اخلاقى نيز مى شود، اما مقصود از آن در اين جا زيبايى در غيرافعال اختيارى، يعنى زيبايى يا جمال طبيعى است.دربارهى حقيقت زيبايى، در علم زيبايى شناسى آراى گوناگونى وجود دارد، ولى بعيد نيست كه زشتى و زيبايى طبيعى همانند حسن و قبح اخلاقى منشأ واقعى داشته باشد و به اصطلاح از امور انتزاعى و معقولات ثانيهى فلسفى(85) باشد، نه اين كه مانند معقول اول در خارج عينيت داشته باشد و نه از امور قراردادى محض باشد كه هيچ پايگاه خارجى نداشته باشد. خلاصه آن كه زيبايى مابازا ندارد; اما منشأ انتزاع دارد.وجود اين ميل فطرى در انسان موجب پيدايش شاخه هاى گوناگون هنر و فرهنگ در تمدن بشرى شده است و اسلام نيز آن را پذيرفته است و حتى بخشى از اعجاز قرآن كريم بر اساس هنر و زيبايى پايه ريزى شده است; به گونه اى كه قرآن كريم خود يك اعجاز هنرى است.