مقدمات اين برهان به شرح زير است:1) ميان محب و محبوب تضايف است.2) دو امر متضايف از جهت قوه و فعل، وجود و عدم متلازم مى باشند.3) انسان، محبِ كمال مطلق است.نتيجه: كمال مطلق وجود دارد.براى تبيين اين استدلال بايد هر يك از مقدمات توضيح داده شود:
شرح مقدمه ى اول:
در ابتدا مفهوم تضايف توضيح داده مى شود. متضايفان دو امر وجودى هستند كه تعقل هر يك از آن ها بدون تعقل ديگرى ناممكن است. از اين رو متضايفان، از امورى هستند كه اگرچه در يك شىء از جهت واحد جمع نمى شوند; ولى بدون يكديگر قابل تعقل و تصور نمى باشند; مانند پدرى و فرزندى، عليت و معلوليت، برابرى و محاذات، بالايى و پايينى.متضايفان دو نسبت هستند كه در مفهوم آن ها وابستگى به يكديگر اخذ شده است و از اين رو، همراه با هم تعقل مى شوند و تصور يكى بدون ديگرى غير ممكن است; مثلا بالايى، نسبتى است كه سقف به كف دارد (از آن جهت كه كف، نسبتِ پايينى به آن دارد) و پايينى هم نسبتى است كه كف به سقف دارد (از آن جهت كه سقف بالاى آن است); به همين دليل است كه بالايى را بدون پايينى و پايينى را بدون بالايى نمى توان تعقل كرد و نيز به همين دليل است كه متضايفان در يك شىء از جهت واحد جمع نمى شوند; زيرا هرگز ميان شىء و خودش نسبت برقرار نمى گردد.(184)محب و محبوب نيز از مفاهيم متضايف اند، زيرا محبت هيئتى است كه از تكرار نسبت ميان دو چيز به وجود مى آيد و از اين جهت، مانند عليت، علم و شوق مى باشد.