بشر فطرتاً زيبايى و جمال را دوست دارد و آن را مى طلبد. زيبايى معنايى گسترده و عام دارد كه شامل حُسن فعل اخلاقى نيز مى شود، اما مقصود از آن در اين جا زيبايى در غيرافعال اختيارى، يعنى زيبايى يا جمال طبيعى است.دربارهى حقيقت زيبايى، در علم زيبايى شناسى آراى گوناگونى وجود دارد، ولى بعيد نيست كه زشتى و زيبايى طبيعى همانند حسن و قبح اخلاقى منشأ واقعى داشته باشد و به اصطلاح از امور انتزاعى و معقولات ثانيهى فلسفى(85) باشد، نه اين كه مانند معقول اول در خارج عينيت داشته باشد و نه از امور قراردادى محض باشد كه هيچ پايگاه خارجى نداشته باشد. خلاصه آن كه زيبايى مابازا ندارد; اما منشأ انتزاع دارد.وجود اين ميل فطرى در انسان موجب پيدايش شاخه هاى گوناگون هنر و فرهنگ در تمدن بشرى شده است و اسلام نيز آن را پذيرفته است و حتى بخشى از اعجاز قرآن كريم بر اساس هنر و زيبايى پايه ريزى شده است; به گونه اى كه قرآن كريم خود يك اعجاز هنرى است.
4ـ 2 ميل به خلاقيت و ابتكار
نوآورى يكى از خواسته هاى فطرى آدمى است. هر انسانى فطرتاً دوست دارد كه خلاقيت و ابتكار داشته باشد. كودك از همان سنين آغازين وقتى از گِل، خانه اى مى سازد يا با رنگ، تصويرى به وجود مى آورد، همين آفرينش و خلاقيت در او ايجاد وجد و شعف مى كند. در واقع خلاقيت و ابتكار، جدا از همهى فوايدى كه ممكن است بر آن مترتب شود، مطلوب بالذات انسان هست.(86)