اين نوع تفسير از هستى نظم در طبيعت، بر وجود رابطه ى علت و معلولى بسيار دقيق در جهان تكيه دارد و با ارائه ى نمونه هايى از اين قانون مندى، نشان داده مى شود كه جهان دچار هرج و مرج نبوده، بلكه حساب و كتاب دقيق بر آن حاكم است; مثلا گفته مى شود: «از كوچك ترين موجود مادى جهان «اتم» گرفته تا بزرگ ترين كهكشان ها و سحابى ها، در همه جا و بر همه چيز نظامى دقيق و حساب شده فرمان مى راند، از انسان ها گرفته تا جانوران و... همه و همه بر اساس هدفى خاص به وجود آمده و يك سلسله قوانين دقيق بر همه ى آن ها حكومت مى كند، اصولا اگر نظم بر موجودات حكومت نمى كرد «علم» در جهان يافت نمى گشت، زيرا علم چيزى جز كشف قوانين و همان حساب هاى حاكم بر موجودات نيست.»(92)
در عبارت بالا مقصود از نظام دقيق و حساب شده ى حاكم بر هستى، همان قانون عليت مى باشد، چنان كه بعضى ديگر از نويسندگان در تبيين اين نوع تفسير از وجود نظم در جهان، به اين امر تصريح كرده اند و قبول اصل عليت و حكومت آن بر تركيب پيچيده ى عالم در عرصه هاى مختلف فضا، زمين و ارگان هاى زنده ى نباتى، حيوانى و انسانى ـ كه علوم تجربى عهده دار كشف و تفسير آن مى باشد ـ را به عنوان ركن اصلى صغراى استدلال در برهان نظم قرار داده و شواهد متعددى براى اين روايت از نظام مندى طبيعت ارائه كرده اند.(93)
هم چنين بسيارى از دانشمندان علوم تجربى در غرب نيز كه در صدد ارائه ى نمونه هايى از نظام مندى عالم برآمده اند ـ كه حاصل مقالات و كنفرانس هاى آن ها در اين باره به شكل كتاب هاى متعددى در آمده است ـ از نظم مفهوم «قانون مندى» را مورد توجه قرار داده اند و در ارائه ى موارد دقيقى از قانون مندى پديده ها در قلمرو كار و تخصص خود سعى بسيار داشته اند.(94)
خلاصه ى اين تفسير اين است كه بر همه ى تار و پود جهان قانون و ضابطه حاكم است و قوانين كلى فلسفى هم چون «اصل عليت» موجودات و پديده ها را به طور بسيار دقيق و پيچيده اى به هم پيوند زده است و هيچ امرى و حادثه اى خارج از حكومت و سيطره ى اين قوانين در هستى صورت نمى گيرد.