در اين تفسير با تكيه بر چهره ى موزون طبيعت، به عنوان منظره ى زيبايى كه در كمال مهارت و هنرمندى با رعايت تناسب اندازه ها و رنگ ها و... آراسته شده است و جلوه هاى آن در هر سو از آسمان و زمين، كوه و دريا و گياهان و حيوانات و انسان ها ديده مى شود، دخالت طرح و تدبير خداوند در وراى اين زيبايى نشان داده مى شود و اين تابلوى دلربا، جلوه ى حكمت الاهى تلقى مى گردد.(88)
بررسى و نقد
در فصل گذشته به هنگام تبيين ويژگى هاى نظم مطلوب در برهان نظم تلقى زيبايى شناختى از نظم مورد بررسى قرار گرفت. اشكالاتى اساسى در مرحله ى وجود و تحقق، مبنى بر نسبى و شخصى بودن آن و نيز در مرحله ى اثبات و كاشفيت آن مبنى بر قصور اين گونه نظم از اثبات و كشف طرح و تدبير و حكمت در ساختار جهان و هم چنين نارسايى آن در نفى و ابطال احتمال خلاف; يعنى «تصادف» بر آن وارد گرديد كه از تكرار دوباره ى آن خوددارى مى شود و خوانندگان محترم را به آن قسمت ارجاع مى دهيم.(89)شايان ذكر است كه از آن جايى كه صغراى برهان نظم; يعنى، اثبات نظام مندى جهان ـ با هر تفسيرى كه بخواهد عرضه شود ـ ماهيتى تجربى دارد، بنابراين تفسيرى مى تواند مقبول واقع گردد كه مبتنى بر معنايى از نظام مندى باشد كه با معيارى عينى و تجربى قابل سنجش و نفى و اثبات باشد و تفسير زيبايى شناختى از هستى نظام در جهان ـ چنان كه گذشت ـ فاقد چنين معيار قطعى و واضح مى باشد و نمى تواند مورد قبول واقع گردد.(90)اشكال ديگرى كه كانت بر اين نوع تلقى از نظم و اين قسم تفسير از نظام مندى طبيعت وارد كرده اين است كه زيبايى از جمله اوصاف حقيقى و عينى نيست كه ما از جهان مى فهميم; بلكه جزء آن دسته اوصاف و طرح هايى است كه ما به عالم مى دهيم. بنابراين زشت يا زيبا ديدن جهان تابع قالب و طرح ذهنى است كه ما قبلا آن را تدارك ديده ايم و بر اساس آن به عالم نظر مى كنيم. در نتيجه معيار عينى و مشخصى براى ارزيابى نظم زيبايى شناختى عالم وجود ندارد و اين تفسير نمى تواند مبناى استدلال منطقى قرار گيرد.(91)چنان كه بعد از اين خواهد آمد، اين اشكال كانت مبتنى بر مبناى خاص معرفت شناختى او مى باشد كه در محل خود مورد بررسى و نقد قرار مى گيرد، ولى اصل اين اشكال كه تلقى زيبايى شناختى از هستى نظم در طبيعت، فاقد معيارى عينى و مشخص مى باشد، ايرادى وارد و منطقى مى باشد.