اشكال وارد بر اين تفسير اين است كه اولا: همانند تصوير قبلى اين بيان نيز در واقع به برهان از راه علل غايى بر مى گردد، نه برهان نظم ـ تفاوت بين اين دو برهان در فصل دوم به تفصيل بيان شد ـ ثانياً: اين گونه تلقى از «نظام مندى» كه مرادف با «هدايت يابى» است در مواردى تجلى و بروز پيدا مى كند كه ما با ابزار و عناصر شناخته شده ى علمى، قادر به كشف راز و رمز اين هدايت يابى نباشيم و اين امر بستگى تام به علم و جهل ما دارد كه امرى مقطعى و ادوارى است. بسيارى از امور در گذشته براى بشر تفسير ناپذير بوده ولى امروز قابل تفسيراند و همين طور نسبت به آينده; بنابراين همان اشكالى كه بر تبيين مبتنى بر شگفت انگيزى طبيعت در ابتداى اين بحث وارد شد، بر اين تصوير از نظام مندى طبيعت نيز وارد مى شود.
5ـ طرح دارى طبيعت
از مباحث مربوط به ويژگى هاى نظم مطلوب در برهان نظم كه در فصل قبلى بيان گرديد; معلوم مى شود كه اولا: نظم مطلوب بايد ناشى از مجموعه اى مادى و مؤلف باشد، ثانياً: اعضاى اين مجموعه بايد واجد هم آهنگى، انطباق و سامان يافتگى باشد و همگى در جهت تأمين هدف خاصى ـ با ويژگى ها و مختصاتى كه مفصلا گذشت ـ با هم همكارى و هميارى نمايند; بنابراين تنها تفسيرى از نظام مندى طبيعت كه منطبق با شرايط و مختصات نامبرده مى باشد، تفسير مبتنى بر طرح دارى آن است. اين تفسير به لحاظ چگونگى ترسيم مجموعه ى منظم از حيث كميت، عموم و شمول آن، به شكل هاى مختلفى قابل توجيه است; به عبارت ديگر گزاره ى «طبيعت داراى طرح و نقشه است» به اشكال مختلفى قابل تفسير مى باشد; زيرا ممكن است گفته شود: مقصود از طبيعت دراين قضيه يك واحد شخصى است كه داراى اجزاى متعددى است و لذا يك قضيه ى شخصيه است; يا مى توان گفت كه مراد از طبيعت تمامى افراد مجموعه هاى موجود در آن است، به نحو قضيه ى كليه; و ممكن است ادعا شود كه اين يك قضيه مهمله است و در حكم قضيه ى جزئيه مى باشد، يعنى بعضى از مجموعه هاى موجود در طبيعت منظم اند و بقيه يا نامنظم اند و يا نسبت به اين امر خنثى هستند و يا اين كه نسبت به منظم يا نامنظم بودن آن ها اطلاعى نداريم، در هر حال طرح دارى طبيعت به نحو قضيه جزئيه ادعا مى شود و يا به نحو قضيه ى مهمله كه در حكم قضيه ى جزئيه است. اين بيان به شكل هاى گوناگون تفسير شده است كه ابتدا به طرح و بررسى ميزان اعتبار هر يك از اين اشكال مى پردازيم و سپس اشكالات مطروحه و يا قابل طرح در اين قسمت را پاسخ خواهيم داد: