محور اين تفسير را اعتقاد به وحدت شخصى و طبيعى عالم تشكيل مى دهد; يعنى اين كه جهان با همه ى اجزا و اجرام و عناصر و مركبات خود مجموعاً يك واحد طبيعى و شخصى است و يا به تعبير ديگر يك واحد خارجى است. در توضيح اين مطلب بايد گفت: «حكماى الاهى از ديرزمان اين انديشه را ابراز مى داشته اند كه تمام جهان شخص واحد است، در كتب فلسفه اين نظريه (وحدت شخص عالم) به ارسطو نسبت داده مى شود، بدون آن كه برهانى از او نقل شود و فلاسفه معمولا در مباحث الاهيات تحت عنوان «وحدة العالم» آن را بيان مى كنند.»(102)در مقام تفسير و تبيين صغراى برهان نظم بر مبناى باور به وحدت شخصى از جهان طبيعت تصويرهاى مختلفى ارائه شده و يا مى توان ارائه كرد; استاد مطهرى (ره) در بيان و گزارش دلايل وحدت شخصى عالم، از جمله به وحدت از راه ارتباط غايى نظام عالم اشاره مى كند و يادآور مى شود كه «در بحث مربوط به دليل نظم هم ثابت كرديم كه نوعى هم آهنگى در هدف در ميان اجزاى جهان مشاهده مى شود; مثلا در قسمتى از جهان كه ما زندگى مى كنيم اوضاع و احوال نشان مى دهد كه زمين، گازهاى مجاور آن، آب هاى آن، گياه ها، حيوانات، ماه كه به دور زمين مى گردد، خورشيد كه زمين به دور او مى گردد، با يكديگر نوعى هم آهنگى و انطباق دارند و مجموعاً هدف يا هدف هايى مشخص را تأمين مى كنند.»(103)او در ادامه مى فرمايد: «اين ارتباط هدفى را به سه نحو مى توان تفسير كرد»، ولى يك تصوير از آن چون فاقد عنصر هم آهنگى و انطباق، كه شرط ضرورى براى هر گونه تفسير از صغراى برهان نظم است مى باشد; در بحث ما قابل طرح نيست، ولى دو تفسير ديگر در اين جا قابل طرح مى باشد. (اگرچه استاد مطهرى (ره) آن ها را مستقيماً در ارتباط با تبيين صغراى برهان نظم، مطرح نكرده اند).در ميان انديشمندان مغرب زمين اين هر دو تصوير مستقيماً در ارتباط با همين بحث مطرح گرديده است. هم چنين شكل ديگرى از تفسير صغرا بر مبناى وحدت شخصى جهان از آنان گزارش شده است كه با دو صورت فوق متفاوت است; بنابراين هر يك از اين اشكال سه گانه را در ارتباط با تفسير اول به طور جداگانه مورد بررسى قرار مى دهيم: