چنان كه گفته شد، عامل پيوند يكى از عناصر اصلى تحقق نظم و بلكه اصلى ترين آن هاست و از آن جا كه اين عامل مى تواند هويت ها، عنوان ها و مصداق هاى مختلفى پيدا كند; بنابراين به تبع اختلاف ماهيت و ملاك پيوند، نظم به انواع و اقسامى تقسيم مى شود. توضيح آن كه، همان طور كه در مباحث منطقى بيان شده است، يكى از انواع تعريف، تعريف به تقسيم مى باشد و اين شيوه مخصوصاً در مواردى كه تعريف ماهوى غير ممكن و يا مشكل باشد، بسيار راه گشاست. در اين جا نيز چون ارائه ى تعريف ماهوى از نظم ممكن نيست; ـ زيرا نظم از سنخ معقولات ثانيه ى فلسفى است نه مفاهيم ماهوى ـ در نتيجه حد يا رسم ماهوى ندارد; ولى از آن جا كه معقول ثانى فلسفى است، نه معقول ثانى منطقى، بنابراين به وجود منشاء انتزاع اش در خارج وجود دارد.(65)در مبحث بعدى سعى خواهيم كرد، صرفاً با بيان مشخصه ها و ارائه ى ملاك هاى «نظم مطلوب» در برهان به شناسايى آن بپردازيم و در اين رهگذر، بررسى انواع و اقسام نظم، اگرچه منجر به شناسايى كامل نظم مورد نظر نشود، ولى گام بلندى براى رسيدن به اين مقصود خواهد بود و با پى گيرى مبحث بعدى به اين مقصود نايل خواهيم شد و اين بخش مقدمه اى براى مبحث بعدى خواهد بود.شايان ذكر است كه انحصار اقسام نظم ـ در مواردى كه خواهد آمد ـ نتيجه ى يك حصر عقلى نيست، بلكه صرفاً حاصل استقراى ناقص است، درنتيجه پيدا شدن اقسام جديد امرى ممكن و قابل انتظار مى باشد.(66) البته جستوجو از اقسام ديگر آن براى ما چندان ضرورتى ندارد; زيرا نوع مورد نظر از آن در ميان همين اقسام موجود است و براى بيان تمايز بين آن و موارد ديگر همين مقدار بررسى و جستوجو كافى به نظر مى رسد.