عضد الدين ايجى (در حدود 680ـ 756 هـ .ق) - طبیعت و حکمت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

طبیعت و حکمت - نسخه متنی

احمد دیلمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

عضد الدين ايجى (در حدود 680ـ 756 هـ .ق)

ايجى در كتاب كلامى خود به نام «مواقف» از مسلك هاى پنج گانه براى اثبات خداوند نام مى برد و مسلك اول را به متكلمان نسبت مى دهد. در اين روش سير استدلال، از جهان به خداوند است و چون پديده هاى جهان يا جوهرند، يا عرض، در هر صورت با استناد به امكان يا حدوث آن ها، مى توان وجود خداوند را ثابت نمود. او در توضيح چگونگى استدلال به حدوث اعراض عالم مى گويد: «مثلا ما سير تغيير و تبديل نطفه به علقه و سپس به مضغه و بعد از آن به گوشت و خون را مشاهده مى كنيم و اين امر قطعاً معلول دخالت صانع حكيم مى باشد.» او هم چنين دلالت امكان اعراض هستى را چنين بيان مى كند: «اجسام عالم با هم متماثل اند; بنابراين اختصاص هر يك از آن ها به صفات معين، امرى جايز و ممكن است، پس به ناچار اين تخصيص بايد توسط مخصصى صورت گيرد.»(49)

در اين بيان اگرچه به صراحت به نظام مندى حاكم بر عالم تأكيد نشده است، ولى چون وضعيت حاكم بر عوارض هستى و بخش پديدار آن محور استدلال قرار گرفته است، ما مى توانيم آن را نمونه اى از الاهيات طبيعى و مشابه نوع موجود در برهان نظم به حساب آوريم.

سعد الدين تفتازانى (712 ـ 793 هـ .ق)

تفتازاتى بعد از بيان دو برهان در اثبات وجود خداوند ـ كه يكى را به فلاسفه و ديگرى را به متكلمان نسبت مى دهد ـ به راه هاى ديگرى در اين باره اشاره مى كند و آن ها را راه هاى اقناعى مى نامد كه هيچ فرد قابل اعتنايى با آن ها به مخالفت نمى پردازد. به عقيده ى او اين راه براى عموم مردم سودمندتر و قابل قبول تر مى باشد; زيرا دقت موجود در دلايل فلسفى بيش تر راه شبهات را مى گشايد و احتمال اين مسئله را كه صانعِ عالم غير از خداوند باشد، منتفى نمى سازد; در حالى كه كثرت مصاديق و تكرار در امور اقناعى به ندرت به يقين منجر نمى شود.

تفتازانى در بيان راه هاى اقناعى به شرح همان دليلى مى پردازد كه استادش قاضى عضدالدين ايجى آن را به متكلمان نسبت داده و به چهار صورت تقرير كرده است. او معتقد است كه در قرآن بيش از هشتاد بار به اين روش اشاره شده است و نمونه هايى از اين آيات را ذكر مى كند. اين آيات به انسان مى آموزد كه به عالم افلاك و ستارگان و حركات و احوال آن ها، و به موجودات زمينى، عناصر و تركيبات آن ها، معادن، نباتات، حيوانات و مخصوصاً انسان چه در بعد سازمان فيزيكى و چه در بعد روانى و نفسانى آن در باب اثبات وجود خداوند، استدلال نمايد.

او اين استدلال را با تكيه بر حدوث يا امكان عالم تمام مى داند و معتقد است كه اين روش ذاتاً تخمينى و اقناعى است; ولى تكرار و كثرت مصاديق غالباً آن را تبديل به دليل يقينى مى كند.(50)

/ 90