امام صادق عليه السلام: «فكّر، يا مفضّل... ولو كان الانسان انّما يسير الى اكل الطعام لمعرفته بحاجة بدنه اليه ولم يجد من طباعه شيئاً يضطرّه الى ذلك كان خليقاً أن يتوانى عنه احياناً بالتثقّل والكسل حتّى ينحّل بدنه فيهلك;(231) اى مفضّل! اگر انسان [ گرسنه نمى شد و ] در درون، تقاضاى طبيعى براى خوردن نمى يافت، بلكه از طريق ديگر به نياز بدنش به غذا پى مى برد، چه بسا بر اثر سنگينى و كسالت و ... چيزى نمى خورد و در اثر آن، لاغر و سپس هلاك مى شد. چنان كه گاه آدمى براى درمان يك نارسايى به دارو نيازمند است ولى بر اثر سهل انگارى و عدم استفاده از آن، درد و بيمارى اش شديد و يا به مرگ منتهى مى شود.»امام صادق عليه السلام: «فكّر، يا مفضّل فى وصول الغذاء الى البدن وما فيه من التدبير، فانّ الطعام يصير الى المعدة فتطبخه، وتبعث بصفوه الى الكبد فى عروق رقاق واشجة بينها قد جعلت كالمصفى للغذاء، لكيلا يصل الى الكبد منه شىء فينكأها، وذلك أنّ الكبد رقيقه لا تحتمل العنف، ثمّ انّ الكبد تقبله فيستحيل بلطف التدبير دماً، وينفذ الى البدن كلّه فى مجارى مهيأة لذلك، بمنزلة المجارى الّتى تهيّؤللماء حتّى يطرد فى الارض كلّها، وينفذ ما يخرج منه من الخبث والفضول الى مفائض قد اُعدت لذلك، فما كان منه من جنس المرَّة الصفراء جرى الى المرارة، وما كان من جنس السوداء جرى الى الطحال، وما كان من الّبلة والرطوبة جرى الى المثانة، فتأمل حكمة التدبير فى تركيب البدن، ووضع هذه الأعضاء منه مواضعها، واعداد هذه الأوعية فيه لتحمل تلك الفضول، لئلاّ تنتشر فى البدن فتسقمه وتنهكه، فتبارك من احسن التقدير وأحكم التدبير، وله الحمد كما هو أهله ومستحقّه;(232) اى مفضّل، در باره ى تغذيه بدن و تدابير نهفته در آن، نيك بينديش، غذا در آغاز به معده مى رسد، معده آن را مى پزد. [ هضم مى كند ] . آنگاه عصاره ى آن از طريق مجارى بسيار ريز و نازكى كه مانند يك پالنده كار مى كنند به كبد مى رسد. اين مجارى ريز براى آن است كه مبادا چيزى خشن و غليظ به آن راه يابد; زيرا كبد در نهايت ظرافت و نازكى است و تاب فشار و خشونت را ندارد. كبد، آن را مى پذيرد و با تدبير حكيم به خون تبديل مى شود و از طريق عروق و مجارى به تمام بدن سرازير مى شود، بسان جوى هايى كه در زمين است و آب را به همان جاى آن مى رسانند. نيز مواد زايد و آلوده در ظرف هاى خاص خود قرار مى گيرد. آنچه از صفراست به سوى كيسه ى صفرا، آنچه از سودا است به سمت طحال و آنچه از ترى و رطوبت، است به جانب مثانه مى رود. پس در حكمت الاهى در تركيب بدن درنگ كن كه چگونه هر عضوى را در جايش قرار داده و اين ظرف ها را چنان نهاد كه مواد زايد و فاسد را در خود گرد آورند تا اين مواد در سراسر بدن منتشر نگردد و جسم را بيمار و زار ننمايد. چه بلند مرتبه است كسى كه تقدير را نيكو و تدبير را استوار كرد. سپاس او را چنانكه شايد و سزد.»