2ـ استقلال و تماميت برهان نظم - طبیعت و حکمت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

طبیعت و حکمت - نسخه متنی

احمد دیلمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

2ـ استقلال و تماميت برهان نظم

يكى ديگر از اشكالاتى كه متوجه كليت برهان نظم است، خدشه در استقلال و تماميت آن مى باشد. گفته مى شود: «براى تماميت هر برهان، بايد حد وسط آن كاملا مورد بحث قرار گيرد و در اثبات حد وسط نبايد از حدود وسطاى براهين ديگر استعانت شود; زيرا در اين صورت خلط برهان به برهان ديگر، لازم مى آيد. در برهان نظم نيز، نبايد از امكان يا حدوث يا حركت و مانند آن كه هر كدام حد وسط برهان مخصوص خود مى باشند، استمداد شود وگرنه برهان نظم به يكى از براهين ياد شده بر مى گردد.»(181)

به عبارت ديگر، مقدمه ى دوم يا كبراى اين برهان; يعنى اين قضيه كه «هر نظمى نيازمند به ناظم است» بدون اعتماد به يك قياسى كه از حركت، حدوث و يا امكان استفاده كرده باشد، نتيجه نمى دهد; مانند اين كه گفته شود نظم واقعيتى حادث و يا ممكن است و هر حادث و يا ممكن نيازمند مبدئى محدث و يا واجب است; پس نظم نيز داراى مبدئى محدث و يا واجب است و البته اين مبدأ چون نظم از او صادر مى شود، ناظم نيز ناميده خواهد شد. بنابراين نظم در هر محدوده اى كه بخواهد نتيجه دهد، نيازمند برهانى ديگر بوده و هرگز يك برهان مستقل نمى تواند محسوب شود. ولى برهان حركت، حدوث و امكان از نحوه ى نيازى كه برهان نظم به آن ها دارد، مبرا هستند.... نظم به كمك يكى از براهين ياد شده، مبدأ ناظم را اثبات مى نمايد و چون فعلى كه از ناظم صادر مى شود، يعنى نظم، عالمانه بوده و با علم قرين است، از اين طريق وصف علم نيز براى ناظم اثبات مى گردد.

بنابراين برهان نظم به دليل محدوديتى كه از ناحيه ى كبراى قياس بر آن تحميل مى شود; اولا: نظير برهان حدوث و حركت ناقص است و توان اثبات ذات واجب را ندارد. ثانياً: براى اثبات وصفى از اوصاف واجب، نظير ناظم و مدبر و يا عالم بودن ناگزير به يكى از براهين ديگر، نظير برهان امكان و وجوب اعتماد مى نمايد.(182)

بنابر آنچه در تعريف برهان گذشت، استفاده ى يك برهان از مقدمات يا حتى نتايج برهان هاى ديگر، خدشه اى به برهان بودن آن وارد نمى كند. در واقع در تمام برهان ها، استفاده از اصل عليت با صرف نظر از ملاك احتياج معلول به علت يكى از پيش فرض ها و مبادى تلقى مى شود و اختصاص به برهان نظم ندارد. اگر قرار باشد كه ملاك اثبات خداوند در يك برهان، همان ملاكى باشد كه توجيه گر تمام مقدمات آن برهان است; چنان كه مثلا، در برهان وجوب و امكان، امكان هم ملاك نياز معلول به علت است و هم دليل اثبات واجب است و در برهان حدوث، حدوث اين نقش را بازى مى كند و ... بايد برهان اثبات واجب، منحصر در برهان امكان و وجوب باشد، اگر امكان را ملاك نياز معلول به علت بدانيم و يا منحصر در برهان حدوث يا حركت و... باشد و اين امرى است كه نمى توان به آن ملتزم شد.

/ 90