روش استقرايى حتى اگر از نظر منطق ارسطويى مفيد يقين برهانى نباشد و نتوان براى آن مبانى منطقى فراهم كرد; ولى اطمينان قوى عقلانى و ايمان آفرينى كه در اين راه وجود دارد، بسيار كارآمدتر از حداقل بعضى براهينى است كه به عنوان برهان عقلى ـ يقينى بر اثبات وجود خداوند محسوب مى شوند; ولى در مرحله ى ايجاد ايمان دينى از كاركرد چندانى برخوردار نيستند. بنابراين اگر رسالت براهين اثبات وجود خداوند را در نهايت تحكيم ايمان دينى بدانيم، برهان نظم به خوبى از عهده ى چنين مأموريتى برمى آيد. علاوه بر اين افرادى مانند شهيد صدر (ره) مدعى يافتن مبنايى منطقى براى استقراء هستند و صِرف طرح بعضى اشكالات بر اين تئورى به معنى بُطلان آن نمى باشد; زيرا كم تر مسئله ى علمى و عقلى را مى توان يافت كه منتقد نداشته باشد و حتى اگر تئورى فوق باطل باشد، باز كارآمدى وسيع و حتى بسيار دقيق و پيچيده ى دستاوردهاى استقراء در قلمرو علوم تجربى و در عرصه ى زندگى فردى و اجتماعى انسان، مانع از اعتقاد او به عدم وجود راه حل منطقى براى اين مسئله مى شود.
فصل پنجم : ارزيابى كلى برهان نظم
بعضى از اشكال هايى كه در رابطه با برهان نظم طرح شده است، مربوط به مفهوم نظم و يا يكى از دو مقدمه ى آن است كه در فصل هاى گذشته مورد بررسى قرار گرفت. پاره اى ديگر از اشكال ها، اين برهان را در كليت خود و نتيجه اى كه از آن حاصل مى شود، مورد خدشه قرار مى دهد. گاهى گفته مى شود كه برهان نظم در حقيقت «برهان» و مفيد يقين و قطع نيست و نتيجه ى آن استحكام و قوت يك برهان منطقى را ندارد و در حد ظن و گمان است. گاهى نيز قلمرو كاركرد و ميزان كارآمدى اين برهان مورد اشكال واقع مى شود كه نتيجه ى حاصل از آن با آنچه مطلوب موحدان است، مطابقت ندارد.در اين فصل از يك سو به بررسى و نقد اين گونه ايرادها و از سوى ديگر به بيان بعضى ويژگى هاى اين برهان و در نهايت ارزش يابى كلى آن پرداخته مى شود.