امام على عليه السلام: «كفى باتقان الصّنع لها آية وبمركّب الطّبع عليها دلالة وبحدوث الفطر عليها قدمة وباحكام الصّنعة لها عبرة;(206) در اتقان صنع نشانه ى كافى است بر خداوند، و در تركيب طبيعت دليل كافى بر او، و در حدوث خلقت برهان كافى بر قديم بودن او، و در استحكام صنع، خلايق را عبرتى است كافى براى شناخت او.»امام على عليه السلام: «بصنع الله يستدلّ عليه، وبالعقول تعتقد معرفته، وبالفكرة تثبت حجته، وبآياته احتجّ على خلقه;(207) خدا را به مصنوعاتش توان شناخت، و به دليل عقل به او ايمان و معرفت توان يافت، و با انديشه دليل و برهانش ثابت گردد و با نشانه ها و علائم خود بر خلقش حجت آورده است.»امام على عليه السلام: «ظهر للعقول بما أرانا من علامات التدبيرالمتقن والقضاء المبرم. فمن شواهد خلقه خلق السموات موطّدات بلاعمد، قائمات بلاسند;(208)بلكه برخردها آشكار گرديد با نشانه هاى تدبير درست كه به ما نماياند، و قضاى مبرم كه ـ در آفرينش ـ راند. از نشانه هاى آفرينش او خلقت آسمان هاست، كه بى ستون ها پابرجاست، و بى تكيه گاه برپاست.»امام على عليه السلام: «ظهرت فى بدائع الذّى احدثها آثار حكمته وصار كلّ شىء خلق حجّة له ومنتسباً اليه فان كان خلقاً صامتاً فحجّته بالتدبير ناطقة فيه;(209)آثار حكمتش در آفريده هاى بديعش هويداست، و آنچه آفريده حجت و دليلى بر وجود و منتسب به او هستند، هر چند به ظاهر مخلوقى خاموشند، ولى دليل گويا بر تدبير ذات پاك او مى باشند.»امام باقر عليه السلام: «فى قول الله عزّوجلّ «ومن كان فى هذه اعمى فهو فى الآخرة اعمى واضّل سبيلا»(210) قال: من لم يدلّه خلق السّموات والارض واختلاف اللّيل والنّهار ودوران الفلك والشّمس والقمر والآيات العجيبات على أنّ وراء ذلك أمراً اعظم منه فهو في الآخرة أعمى واضلّ سبيلا، قال: فهو عمّا لم يعاين اعمى واضّل;(211) امام باقر (ع) در تفسير كلام خداوند «و هر كه در اين [ دنيا ] كور [ دل ] باشد در آخرت [ هم ] كور [ دل ] و گمراه تر خواهد بود. مى فرمايد: كسى كه خلقت آسمان ها و زمين و اختلاف شب و روز و دوران افلاك و خورشيد و ماه و نشانه هاى شگفت انگيز او را دلالت نكند بر اين كه آنچه در وراى اين ها وجود دارد عظيم تر است، پس او در آخرت كوردل و گمراه خواهد بود. و فرمود: او نسبت به آنچه كه مشاهده نكرده، كوردل تر و گمراه تر است.»امام صادق عليه السلام: «يا مفضّل، اوّل العبرو الادّلة على البارى جلّ قدسه تهيئة هذا العالم وتأليف اجزايه ونظمها على ما هى عليه، فانك اذا تأملت العالم بفكرك وميزّته بعقلك وجدته كالبيت المبّنى المعدّ فيه جميع مايحتاج اليه عباده، فالسماء مرفوعة كالسقف، والارض ممدودةٌ كالبساط، والنجوم منضودة كالمصابيح، والجواهر مخزونة كالذخاير، وكلٌ شىء فيها لشأنه معدٌّ، والانسان كالمملّك ذلك البيت، والمخوّل جميع ما فيه، وضروب النبات مهيّأةٌ لمآربه، وصنوف الحيوان مصروفة فى مصالحه ومنافعه، ففى هذا دلالة واضحة على أنّ العالم مخلوق بتقدير وحكمة، ونظام وملائمة، وأنّ الخالق له واحد وهوالذّى ألّفه ونظمه بعضاً الى بعض;(212)اى مفضّل، نخستين عبرت و دليل بر خالق جلّ و علا، هيئت دِهى در اين عالم و گردآورى اجزا و نظم آفرينى در آن است; از اين رو اگر با انديشه و خرد در كار عالم، نيك و عميق تأمل كنى، هر آينه آن را چون خانه و سرايى مى يابى كه تمام نيازهاى بندگان خدا در آن آماده و گرد آمده است. آسمان، همانند سقف، بلند گردانيده شده، زمين به سان فرش گسترانيده شده، ستارگان چون چراغ هايى چيده شده و گوهرها همانند ذخيره هايى در آن نهفته شده و همه چيز در جاى شايسته خود چيده شده است. آدمى نيز چون كسى است كه اين خانه را به او داده اند و همه چيز آن را در اختيارش نهاده اند. همه نوع گياه و حيوان براى رفع نياز و صرف در مصالح او در آن مهياست. اين ها همه دليل آن است كه جهان هستى با اندازه گيرى دقيق و حكيمانه و نظم و تناسب و هم آهنگى آفريده شده است. آفريننده آن يكى است و او همان شكل دهنده، نظم آفرين و هم آهنگ كننده ى اجزاى آن است.»امام صادق عليه السلام: «اعلم يا مفضّل، إنّ اسم هذاالعالم بلسان اليونانية الجارى المعروف عندهم «قوسموس» وتفسيره «الزينة» وكذلك سمته الفلاسفة ومن ادّعى الحكمة اَفَكانوا يسمّونه بهذاالاسم الاّ لمارأوا فيه من التقدير والنظام، فلم يرضوا أن يسّموه تقديراً ونظاماً حتّى سموّه زينة، ليخبروا أنّه مع ما هو عليه من الصواب والاتقان على غاية الحسن والبهاء;(213) اى مفضّل! بدان كه نام اين جهان در نزد يونانيان «قوسموس» است. اين كلمه، به معنى «آراستگى» است. كسانى كه دعوى فلسفه و حكمت دارند، نامش را اين گونه نهاده اند. آيا اين نامگذارى جز براى آن است كه در آن، حساب و كتاب دقيق و نظم و حكمت را ديدند ولى راضى به نام تقدير و نظام براى آن نشدند و درنهايت جهان هستى را «آراستگى» و «زينت» نام نهادند تا بگويند كه با تمام استوارى و حكمتى كه در آن نهفته است در نهايت حُسن و بها و زيبايى نيز هست.»امام صادق عليه السلام: (فى جواب زنديق) «ان كل ما ترى فى الارض من التدبير انما هو ينزل من السماء، ومنها يظهر، اما ترى الشمس منها تطلع، وهى نورالنهار، ومنها قوام الدنيا، ولو حبست حار من عليها وهلك، والقمر منها يطلع، وهو نور الليل، وبه يعلم عددالسنين والحساب، والشهور والايام، ولو حبس لحار من عليها وفسدالتدبير، وفى السّماء والنجوم التى يهتدى بها فى ظلمات البر والبحر، ومن السّماء ينزل الغيث الذى فيه حياة كل شىء: من الزرع والنبات، والانعام، وكل الخلق لو حبس عنهم لما عاشوا، والريح لو حبست ايّاماً لفسدت الاشياء جميعاً، وتغيرت، ثم الغيم والرعد والبرق والصواعق، كل ذلك انما هو دليل على ان هناك مدبراً يدبر كل شىء ومن عنده ينزل، وقد كلم الله موسى وناجاه، ورفع الله عيسى بن مريم والملائكة تنزل من عنده، غير انك لا تؤمن بمالم تره بعينك، وفيما تراه بعينك كفاية ان تفهم وتعقل;(214) به تحقيق همه ى تدبيرى كه در زمين مى بينى، منشأ آسمانى دارد. آيا نمى بينى كه خورشيد چگونه طلوع مى كند و موجب روشنايى روز است، و دنيا بر آن استوار مى باشد، و ماه چگونه طلوع مى كند و موجب روشنايى شب است. و با آن عدد سال ها و روزها معلوم مى گردد، و اگر طلوع نكند آنچه در روى زمين است حيران شده و تدبير از بين مى رود. آنچه در آسمان است و ستارگانى كه موجب هدايت انسان در تاريكى ها و در خشكى و دريا مى شود. و بارانى كه موجب حيات همه چيز از زراعت و نبات و حيوانات و همه ى مخلوقات است، از آسمان فرو مى ريزد و فقدان آن موجب نابودى زندگى آن ها مى شود. و اگر باد نباشد همه ى موجودات فاسد مى شوند و تغيير مى كنند. هم چنين ابر و رعدوبرق و صاعقه ها، همه بر اين دلالت مى كنند كه مدبرى همه چيز را تدبير مى كند، و از جانب او نازل مى شوند. اوست كه با موسى (ع) مناجات كرد، اوست كه عيسى (ع) را به آسمان برد و ملائكه از جانب او نازل مى شوند. ولى تو به آنچه چشمانت نديده ايمان نمى آورى، ولى در آنچه كه با چشمانت مى بينى دليل كافى است بر اين كه فكر و انديشه كنى.»