عرفان اسلامی

حسین انصاریان

جلد 5 -صفحه : 239/ 121
نمايش فراداده

مقام وحدت در كلام طبسى

عارف نامدار مرحوم محمد طبسى كه در قرن هشتم مى‏زيسته و از شيعيان خالص مولى الموحدين حضرت اميرالمؤمنين عليه‏السلام بوده در اين زمينه مى‏گويد[247] :

قالَ اللّهُ تَعالى :

كُلُّ شَىْ‏ءٍ هَالِكٌ إِلاَّ وَجْهَهُ [248] .

هر چيزى مگر ذات او هلاك شدنى است .

در وحدت ، سالك و سلوك و سير و مقصد و طلب و طالب و مطلوب نباشد ؛ كل شى‏ء هالك .

و اثبات اين سخن و بيان هم نباشد و نفى اين سخن و بيان هم نباشد ، نفى و اثبات متقابلانند و دويى مبدأ كثرت است .

آنجا نفى و اثبات نباشد و نفى نفى و اثبات اثبات هم نباشد و آن را فنا خوانند كه معاد خلق با فنا باشد ، هم چنان كه مبدأ از عدم بود :

كَمَا بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ [249] .

همان گونه كه شما را آفريد ، [ پس از مرگ به او ] بازمى‏گرديد .

و معنى فنا را حدى با كثرت است .

كُلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَانٍ * وَيَبْقَى وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلاَلِ وَالاْءِكْرَامِ [250] .

همه آنان كه روى اين زمين هستند ، فانى مى‏شوند . * و تنها ذات باشكوه و ارجمند پروردگارت باقى مى‏ماند .

فنا به اين معنى هم نباشد ، هر چه در نطق آيد و هر چه در وهم آيد و هر چه عقل به آن رسد جمله منتفى باشد .

إِلَيْهِ يُرْجَعُ الْأَمْرُ كُلُّهُ [251] .

همه كارها به او باز گردانده مى‏شود .

بدان كه فنا ، فناى بنده باشد در حضور الهى كه چون بنده از خود فانى شود ، به حق باقى شود .

و فنا آن است كه نفس خود را در بوته فنا بگذارى و از هر چه مادون اوست فانى شوى و سرت به حضرت حق باشد ، چنانچه به هر طرف كه نگرى او را بينى .

به قول فيض كاشانى :


  • در چهره مه رويان انوار تو مى‏بينم در مسجد و ميخانه جوياى تو مى‏باشم بتخانه روم گر من تا جلوه بت بينم هر كو زتو پيدا شد هم در تو شود پنهان از كوى تو مى‏آيم هم سوى تو مى‏آيم در سير و سلوك خود انوار تو مى‏بينم

  • در لعل گهر باران گفتار تو مى‏بينم در كعبه و بتخانه انوار تو مى‏بينم چون نيك نظر كردم ديدار تو مى‏بينم پيدا و نهان گشتن هم كار تو مى‏بينم در سير و سلوك خود انوار تو مى‏بينم در سير و سلوك خود انوار تو مى‏بينم

و چون بنده از صفات خود فانى گشت و به كليت حق را گشت ، محال باشد كه حق او را معيوب گرداند به مخالفات و عصمت آن باشد كه بنده را از بنده بستاند تا در او قدرت خلاف كردن نماند .