عرفان اسلامی

حسین انصاریان

جلد 5 -صفحه : 239/ 124
نمايش فراداده

من به دور از انحراف و با قلبى حق‏گرا همه وجودم را به سوى كسى كه آسمان‏ها و زمين را آفريد ، متوجه كردم و از مشركان نيستم .

يعنى چون با معرفت و شوق در عالم ملكوت در آيد و مشاهده عظمت و جبروت حى لا يموت نمايد و همهمه ملائكه گوش كند ، خود را نيست و هستى خود را فراموش كند كه خود را ديگر موجود نداند ، بلكه معدوم و نابود خواند كه :

كُلُّ شَىْ‏ءٍ هَالِكٌ إِلاَّ وَجْهَهُ [255] .

هر چيزى مگر ذات او هلاك شدنى است .

آرى ، به هنگام تكبير اگر قدم معرفت و شوق و بال حال و ذوق نباشد ، اين همه حقيقت از آيه قربانى و تكبير نصيب انسان نشود .


  • شوق ، شهباز محبت را پر است شوق داروخانه اهل بلاست از مى شوق آن كه پر شد جام او در جهان با حق بود آرام او

  • در حريم انس جان را رهبر است كلبه او نور مشتاق خداست در جهان با حق بود آرام او در جهان با حق بود آرام او

تفسير تكبيرة الاحرام

در تفسير از اهل بيت عصمت و طهارت عليهم‏السلام دو روايت وارد است يكى آن كه :

اَللّهُ اَكْبَرُ مِنْ كُلِّ شَى‏ءٍ[256] .

خداوند بزرگتر از هر چيزى است .

و اين معنى مقتضى آن است كه : انسان چون مشاهده عظمت و كبريايى الهى نمايد ، خود را بسيار صغير و حقير شمارد و هستى خود را هيچ نداند و خويش را كان لم يكن انگارد .

و ديگر اين‏كه :

اَللّهُ اَكْبَرُ مِنْ اَنْ يُوصَفَ[257] .

خداوند بزرگتر از آن است كه وصف شود .

و اين تفسير بلندتر از تفسير اول است ، چه آن كه در تفسير اول رايحه يك نوع تحديد است كه از ساحت حضرت كبريايى بعيد است ، به خلاف تفسير دوم كه غايت تنزيه و تمجيد است و كمال معرفت توحيد .


  • اى لال ز وصف تو زبان‏ها با آن‏كه تو در ميان جانى هر گوشه فكنده تير فكرت گاهى به بتى شويم مفتون گاهى از چشم و گاه ابرو گاهى از لطف و گاه از قهر گه سير كنيم در خط و خال جوييم تو را در آن ميان‏ها[258]

  • كوته زثناى تو بيان‏ها جوياى توايم در كران‏ها ره كرده به هر گمان كمان‏ها جوييم جمالت از نشان‏ها گاهى از لب گهى دهان‏ها گاهى پيدا گهى نهان‏ها جوييم تو را در آن ميان‏ها[258] جوييم تو را در آن ميان‏ها[258]