در توحيد افعال كه بعضى به وجه دقيق و بعضى به وجه ادق عرفانى دلالت دارد براى هر يك از طبقات علما ظاهر و باطن و براى هر يك شفاى امراض است .
و در عين حال كه بعضى آيات شريفه مثل آيات سوره توحيد و آيات اول سوره حديد به حسب حديث شريف «الكافى» براى متعمقان از آخر الزمان وارد شده ، اهل ظاهر را نيز از آن بهره كافى است و اين از معجزات اين كتاب شريف و از جامعيت آن است .
و ديگر از مقاصد و مطالب آن دعوت به تهذيب نفوس و تطهير بواطن از ارجاس طبيعت و تحصيل سعادت است .
و بالجمله ، كيفيت سير و سلوك الى اللّه و اين مطلب شريف به دو شعبه مهم منقسم است : يكى تقوا به جميع مراتب آنكه مندرج است در آن تقواى از غير حق و اعراض مطلق از ماسوى اللّه .
و ديگر ايمان به تمام مراتب و شؤون كه در آن مندرج است ، اقبال به حق و رجوع و انابه به آن ذات مقدس و اين از مقاصد مهمه اين كتاب شريف است كه اكثر مطالب آن بلاواسطه يا مع الواسطه به اين مقصد شريف رجوع كند .
و ديگر از مطالب اين صحيفه الهيه قصص انبيا و اوليا و حكما است و كيفيت تربيت حضرت حق نسبت به آنان و تربيت آنان خلق خدا را كه در اين قصص فوائد بىشمار و تعليمات بسيار است و در آنها بهقدرى معارف الهيه و تعليمات و تربيتهاى ربوبيه مذكور و مرموز است كه عقل را متحير كند .
در همين قصه خلق آدم عليهالسلام و امر به سجود ملائكه و تعليمات اسما و قضاياى ابليس كه در كتاب خدا مكرر ذكر شده به قدرى تعليم و تربيت و معارف و معالم است ـ براى كسى كه :
لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَهُوَ شَهِيدٌ [276] .
براى كسى كه نيروى تعقّل دارد ، يا با تأمل و دقت [ به سرگذشت ها ]گوش فرا مىدهد در حالى كه حاضر به شنيدن و فراگيرى شنيدههاى خود باشد .
ـ كه انسان را حيران كند .
و اينكه قصص قرآنى مثل قصه آدم و موسى و ابراهيم و ديگر انبيا مكرر ذكر شده براى همين نكته است كه اين كتاب ، كتاب قصه و تاريخ نيست ، بلكه كتاب سير و سلوك الى اللّه و كتاب توحيد و معارف و مواعظ و حكم است و در اين امور ، تكرار مطلوب است تا در نفوس قاسيه تأثيرى كند و قلوب از آن موعظت گيرد .
بالجمله ، ذكر قصص انبيا و كيفيت سير و سلوك آنها و چگونگى تربيت آنان از بندگان خدا و حكم و مواعظ و مجادلات حسنه آنها ، از بزرگترين ابواب معارف و حكم و بالاترين درهاى سعادت و تعاليم است كه حقتعالى جلّ مجده به روى بندگان خود مفتوح فرموده است .