عرفان اسلامی

حسین انصاریان

جلد 5 -صفحه : 239/ 139
نمايش فراداده

قرآن ، ريسمان محكم الهى

قرآن مجيد از موجوديت و حقيقت خود تعبير به ريسمان مى‏كند ؛ ريسمانى كه از مبدأ عالى عالم تا كناره اين چاه طبيعت كشيده شده تا انسان ، اين موجودى كه آراسته به هر نوع استعداد و قوه است ، با دست زدن به آن قوا و استعدادهاى ذاتى و حقيقى‏اش رشد كرده و همراه اين طناب الهى به لقا حضرت حق برسد .

چنانچه انسان در برابر قرآن مجيد بى‏تفاوت بماند ، با سر و با تمام موجوديت و هويتش به قعر چاه طبيعت سرنگون شده و تمام ارزش‏هاى خود را از دست خواهد داد و از هستى او چيزى جز خطى از حيوانيت و پستى نخواهد ماند .

وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَلاَ يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلاَّ خَسَاراً [282] .

و ما از قرآن آنچه را براى مؤمنان مايه درمان ورحمت است ، نازل مى‏كنيم وستمكاران را جز خسارت نمى‏افزايد .

جلال الدين مولوى در اين زمينه مضمون جالبى دارد :


  • زان كه از قرآن بسى گمره شدند مر رسن را نيست جرمى اى عنود چون تو را سوداى سر بالا نبود

  • زان رسن قومى درون چه شدند چون تو را سوداى سر بالا نبود چون تو را سوداى سر بالا نبود

شارح مثنوى نيز مى‏گويد :

يكى از عالى‏ترين مضامين انسانى ، فردى ، اجتماعى ، روانى ، اخلاقى ، اقتصادى ، سياسى و طبيعى ، همين مضمون است كه جلال الدين در دو بيت مورد تحليل گوشزد كرده است .

آنچه را در دو بيت فوق مطرح مى‏كند ، مى‏توان به عنوان يك اصل كلى در تمام شؤون بشرى تلقى نمود .

به توضيح اين‏كه انسان در هر موقعيتى هم كه قرار بگيرد ، پيرامون او را پديده‏ها و قوانين و وسايل فراوانى احاطه كرده است .

آن پديده‏ها و قوانين و وسايل به خودى خود ، در راه تعيين سرنوشتى كه انسان با دست خود بايد بسازد ، آمادگى فعاليت خود را اعلام كرده‏اند ، بدون اين‏كه اين اعلام موجب اجبار انسانى بوده باشد .

مثلاً نور يكى از آن پديده‏ها و وسايل است كه تمام جايگاه‏هاى حيات ما را روشن ساخته است ، در عين حال ما را به هيچ يك از هدف‏هاى حياتى كه بايد آن را به دست بياوريم ، مجبور نمى‏سازد .

پديده نور تاكنون هيچ قماربازى را مجبور نساخته است كه در روشناييش بنشيند و قماربازى كند ، چنان‏كه هيچ پارسايى را مجبور نساخته است كه در روشناييش بنشيند و به عبادت خداوندى پردازد .