عين القضات در « تمهيدات » مىگويد :
اى عزيز ! از اين آيت چه فهم كردهاى كه حقتعالى مىگويد :
لَوْ أَنزَلْنَا هذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خَاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْيَةِ اللّهِ [319] .
اگر اين قرآن را بر كوهى نازل مىكرديم ، قطعاً آن را از ترس خدا فروتن و از هم پاشيده مىديدى .
و مصطفى صلىاللهعليهوآله گفت :
ألْقُرْآنُ غِنَىً لا غِنَى دُونَهُ وَلا فَقْرَ بَعْدَهُ[320] .
قرآن ثروتى است كه بالاتر از او ثروتى نيست و هيچ فقرى بعد از او نمىباشد .
اى عزيز ! چون قرآن نقاب عزت از روى خود برگيرد و برقع عظمت بردارد ، همه بيماران فراق لقاى خدا را تبارك و تعالى شفا دهد و جمله از درد خود نجات يابند .
از مصطفى صلىاللهعليهوآله بشنو كه گفت :
ألْقُرآنُ هُوَ الْدَّواءُ[321] .
قرآن دوا است .
قرآن حبلى است كه طالب را مىكِشد تا به مطلوب رساند ، قرآن را بدين عالم فرستادند در كسوت حروف ، در هر حرفى هزار هزار غمزه جانربا تعبيه كردند ، آنگه اين ندا در دادند :
وَذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرَى تَنفَعُ الْمُؤْمِنِينَ [322] .
و پند ده ؛ زيرا پند به مؤمنان سود مىدهد .
گفت : تو دام رسالت و دعوت بنه ، آن كس كه صيد ما باشد دام ما خود داند و در بيگانگان مرا خود هيچ طمعى نيست .
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ ءَأَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لاَ يُؤْمِنُونَ [323] .
بىترديد براى كسانى كه [ به خدا و آياتش ] كافرند مساوى است چه [ از عذاب ]بيمشان دهى يا بيمشان ندهى ، ايمان نمىآورند .
هر چه هست و بود و خواهد بود ، جمله در قرآن است كه :
لاَ رَطْبٍ وَلاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِى كِتَابٍ مُبِينٍ [324] .
هيچ تر و خشكى نيست مگر آنكه در كتابى روشن [ ثبت ] است .
اما تو قرآن كجا بينى ؟ هيهات هيهات ! قرآن در چندين هزار حجاب است ، تو محرم نيستى و اگر در درون پرده تو را راه بودى اين معنى كه مىرود بر تو جلوه كردى دريغا :
إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ [325] .