اگر اين قرآن را بر كوهى نازل مىكرديم ، قطعاً آن را از ترس خدا فروتن و از هم پاشيده مىديدى . و اين مثلها را براى مردم مىزنيم تا بينديشند .
همين معنا باشد .
نوش باد آن كس را كه بيان اين همه كرد و گفت :
كُلُّ حَرْفٍ مِنَ القُران فى اللَّوْحِ أعْظَمُ مِنْ جَبَلِ قافٍ .
هر حرفى از قرآن در لوح محفوظ عظيمتر از كوه قاف است .
اين لوح خود دانى كه چه باشد ، لوح محفوظ دل بود ، اين قاف دانى كه چيست ؟ و القرآن المجيد باشد .
دريغا در هر عالم از عالمهاى خدا قرآن را به نامى خوانند كه در آن عالم ديگر نخوانند .
در پردهاى قرآن را « مجيد » خوانند كه :
بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَجِيدٌ [332] .
[ چنين نيست كه درباره قرآن مىپندارند ] بلكه آن ، قرآنى باعظمت و بلند مرتبه است .
در پرده ديگر « مبين » خوانند كه :
وَكِتَابٌ مُبِينٌ [333] .
نور و كتابى روشنگر آمده است .
در پرده ديگر « عظيم » خوانند :
وَلَقَدْ آتَيْنَاكَ سَبْعاً مِنَ الْمَثَانِى وَالْقُرْآنَ الْعَظِيمَ [334] .
و به راستى كه هفت آيه از مثانى [ يعنى سوره حمد ]و قرآن بزرگ را به تو عطا كرديم .
در پرده ديگر « عزيز » خوانند كه :
وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ [335] .
بىترديد قرآن كتابى است شكستناپذير .
در عالمى ديگر « كريم » خوانند كه :
إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ [336] .
يقيناً اين قرآن ، قرآنى است ارجمند و باارزش .
در جهانى ديگر « حكيم » خوانند كه :
آيَاتُ الْكِتَابِ الْحَكِيمِ [337] .
اين آيات [ با عظمت ] كتاب محكم و استوار است .
قرآن را چند هزار نام است ، به سمع ظاهر نتوانى شنيد ، اگر سمع درونى دارى در عالم حم * عسق [338] اين نامها پوشيده با تو در صحرا نهند .
دريغا مگر مصطفى صلىاللهعليهوآله از اينجا گفت :
اِقْرَؤوا الْقُرْآنَ وَالْتَمِسُوا غَرائِبَهُ .
بخوانيد قرآن را و غرائب آن را تقاضا كنيد .