عرفان اسلامی

حسین انصاریان

جلد 5 -صفحه : 239/ 170
نمايش فراداده

و صدر پيوست دل است و اندرون دل اين‏ها راه نيست ؛ زيرا كه دل خزينه حق است و آسمان صفت است ، اين‏ها را به آنجا راه نيست كما قال :

وَحَفِظْنَاهَا مِن كُلِّ شَيْطَانٍ رَّجِيمٍ [352] .

و آن را از هر شيطان رانده شده‏اى حفظ كرديم .

طور دوم

از دل را قلب خوانند و آن معدن ايمان است كه :

كَتَبَ فِى قُلُوبِهِمُ الاْءِيمَانَ [353] .

اينانند كه خدا ايمان را در دل‏هايشان ثابت و پايدار كرده .

و محل نور عقل است به مفاد :

لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِهَا [354] .

براى آنان دل‏هايى [ بيدار و بينا ]پيدا شود كه با آن بينديشند .

طور سوم

شغاف است و آن معدن عشق و محبت و شفقت است بر خلق :

قَدْ شَغَفَهَا حُبّاً [355] .

كه عشق آن نوجوان در درون قلبش نفوذ كرده .

و محبت خلق از شغاف نگذرد .

طور چهارم

فؤاد است و آن معدن مشاهده و محل رؤيت است كه :

مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى [356] .

آنچه را دل [ پيامبر ] ديد [ به پيامبر ]دروغ نگفت .

طور پنجم

را حبة القلب گويند كه معدن محبت حضرت عزت است و خاص آن محبت راست كه محبت مخلوق را در آن گنجايش نيست .


  • هواى ديگرى در ما نگنجد در اين سر بيش از اين سودا نگنجد

  • در اين سر بيش از اين سودا نگنجد در اين سر بيش از اين سودا نگنجد

طور ششم

را سويدا گويند و آن معدن مكاشفات غيبى و علوم لدنى است ، ومنبع حكمت و گنجينه اسرار الهى و محل علم اسما :

وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ كُلَّهَا [357] .

و خدا همه نام‏ها [ ىِ موجودات ]را به آدم آموخت .

و در وى انواع علوم كشف شود كه ملائكه از آن محرومند .


  • اگر كرده غمت غارت هوش دل ما سرى كه مقدسان از آن محرومند عشق تو فرو كوفت بگوش دل ما

  • درد تو شده خانه فروش دل ما عشق تو فرو كوفت بگوش دل ما عشق تو فرو كوفت بگوش دل ما