و صدر پيوست دل است و اندرون دل اينها راه نيست ؛ زيرا كه دل خزينه حق است و آسمان صفت است ، اينها را به آنجا راه نيست كما قال :
وَحَفِظْنَاهَا مِن كُلِّ شَيْطَانٍ رَّجِيمٍ [352] .
و آن را از هر شيطان رانده شدهاى حفظ كرديم .
از دل را قلب خوانند و آن معدن ايمان است كه :
كَتَبَ فِى قُلُوبِهِمُ الاْءِيمَانَ [353] .
اينانند كه خدا ايمان را در دلهايشان ثابت و پايدار كرده .
و محل نور عقل است به مفاد :
لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِهَا [354] .
براى آنان دلهايى [ بيدار و بينا ]پيدا شود كه با آن بينديشند .
شغاف است و آن معدن عشق و محبت و شفقت است بر خلق :
قَدْ شَغَفَهَا حُبّاً [355] .
كه عشق آن نوجوان در درون قلبش نفوذ كرده .
و محبت خلق از شغاف نگذرد .
فؤاد است و آن معدن مشاهده و محل رؤيت است كه :
مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى [356] .
آنچه را دل [ پيامبر ] ديد [ به پيامبر ]دروغ نگفت .
را حبة القلب گويند كه معدن محبت حضرت عزت است و خاص آن محبت راست كه محبت مخلوق را در آن گنجايش نيست .
را سويدا گويند و آن معدن مكاشفات غيبى و علوم لدنى است ، ومنبع حكمت و گنجينه اسرار الهى و محل علم اسما :
وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ كُلَّهَا [357] .
و خدا همه نامها [ ىِ موجودات ]را به آدم آموخت .
و در وى انواع علوم كشف شود كه ملائكه از آن محرومند .