اما ديگران را كه به انواع معاصى آلودهاند و با اعمال زشت و صفات ناپسنديده موصوفند ، جرأت پيش رفتن به پيشگاه او نباشد ، مگر اينكه از روى اخلاص به درگاه خداوند بىنياز ، براى خلاصى از قيود اخلاق رذيله و افعال ذميمه و تسويلات شيطانى و شهوات نفسانى استعاذه كنند .
صدر المتألهين، آن فيلسوف گرانقدر ، مىگويد :
شيطان با اينكه به محضر حضرت آدم ابوالبشر سوگند ياد كرد كه نسبت به او ناصح و خيرانديش است ، چنانكه خداوند عزوجل در قرآن حكايت مىكند :
وَقَاسَمَهُمَا إِنِّى لَكُمَا لَمِنَ النَّاصِحِينَ [374] .
و براى هر دو سوگند سخت و استوار ياد كرد كه يقيناً من براى شما از خير خواهانم [ و قصد فريب شما را ندارم . ] .
ولى آنقدر سعى و كوشش كرد تا او را از بهشت بيرون كرد ، پس در حق اولاد او كه به عكس قسم خورده كه آنها را گمراه و اغوا خواهد كرد چنانكه حق از قول او مىفرمايد :
فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ [375] .
گفت : به عزتت سوگند همه آنان را گمراه مىكنم .
چه خواهد كرد ؟
فخر رازى در تفسير خود مىگويد :
اعوذ باللّه سير و سلوك از خلق به خالق و از ممكن به واجب است ، كلمه اعوذ اشاره به عجز و فقر و احتياج تام است و كلمه باللّه اقرار و اعتراف به دو امر است ، يكى اينكه خداوند قادر و توانا است به اعطاى كل خيرات و دفع جميع آفات و ديگر آنكه جز خداى متعال احدى به اين صفت متصف نيست ، پس قاضى حاجات و معطى خيرات نيست مگر خداوند و نماز خوان هنگام مشاهده اين حال ، از خود و تمام ما سوى اللّه فرار مىكند و در اين سرّ :
فَفِرُّوْا إِلَى اللّهِ [376] .
پس به سوى خدا بگريزيد .
را مشاهده مىنمايد و اين حالت كه با گفتن اعوذ حاصل مىشود ، غرق در نور جلال حق گشته رمز :
قُلِ اللّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ [377] .
بگو : خدا ، سپس آنان را رها كن .
برايش مكشوف گردد و در اين موقع گويد باللّه و نيز گويد ، يكى از نكات استعاذه اينكه نمازگزار با گفتن اعوذ باللّه ، اذعان به عجز و ناتوانى خود و اعتراف به قدرت كامله خالق مىكند و همين امر ، دلالت دارد بر اينكه براى تقرب به خدا راهى جز اظهار عجز و انكسار نيست كه گفتهاند : خودبين خدابين نشود .
و نكته ديگر اينكه چون قلب انسان به واسطه تعلق به غير خدا و هم چنين زبان او با ذكر غير خدا آلوده مىشود و به موجب :
لاَ يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ [378] .
جز پاك شدگان [ از هر نوع آلودگى ] به [ حقايق و اسرار و لطايف ] آن دسترسى ندارند .