غير المغضوب عليهم ولا الضالين : اشقيائند و ايشان نيز دو گروهند ، يكى يهود و ديگرى نصارى يا يكى علماى معاند و ديگرى مقلدان آن بىدينان و چون هر يك از اينها به دو قسم انقسام يافته بدين سبب او را مثانى گويند .
مفسران بزرگ و حكما و عرفا بر اساس معارف اسلامى براى ذكر بسم اللّه در ابتداى هر كار وجوهى آوردهاند كه جمع آن وجوه را صاحب كتاب پرارزش « انيس الليل » در پانزده مورد اشارت كرده است :
شايد به جهت حديثى است كه شاه اوليا از حضرت رسالت صلىاللهعليهوآله از حضرت اقدس بارى جل اسمه روايت نموده كه:
كُلُّ أمْرٍ ذى بالٍ لَمْ يُذْكَرْ فيهِ بِسْمِ اللّهِ فَهُوَ أبْتَرٌ[415] .
هر كار بزرگى كه در او ابتدا به نام خدا نكنند آن كار ابتر و ضايع شود و تمامت پيدا نكند .
به جهت فراهم نمودن اسباب استجابت است چه اينكه در حديث آمده :
لا يُرَدُّ دُعاءٌ أوَّلُهُ بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ[416] .
به جهت آنكه رد اهل شرك و ضلال بوده باشد كه در ابتداى هر امرى به نام آلهه خود ابتدا مىكردند و بسم اللات و بسم العزى مىگفتند ، پس بايد اهل توحيد به اسم خداوند يكتاى بىهمتا ابتدا نمايند .
شايد به اين جهت باشد كه خداوند به اسم اعظم خوانده شود ، چه اينكه از حضرت رضا عليهالسلام مروى است كه بسم اللّه الرحمن الرحيم اقرب است به اسم اعظم از سياهى چشم به سفيدى آن[417] .
شايد براى مداواى امراض باطنى انسان باشد ، تا بتواند پس از علاج آن امراض متوجه حرم مقدس كبريايى گردد .
شايد به اين جهت باشد كه اين اسم مبارك پناهى و امانى باشد براى بنده غرق گناه و مردود از درگاه حقتعالى .
شايد به خاطر اين باشد كه به بركت اين اسم مبارك از نوزده زبانه آتش جهنم نجات يابد ، بندهاى كه دچار گناه گشته ، چنانچه از پيغمبر صلىاللهعليهوآلهمرويست كه فرمود :
هر كه خواهد حقتعالى او را از زبانه آتش دوزخ كه نوزدهاند نجات دهد بايد كه به قرائت بسم اللّه الرحمن الرحيم اشتغال نمايد كه نوزده حرف است تا حق تعالى هر حرفى را سپرى و حاجبى گرداند براى دفع هر يك از آن ، چه اينكه نوزده زبانيه نشانه غضب الهى و نوزده حرف علامت رحمت نامتناهى است[419] .