امام صادق عليهالسلام در توضيح آن مىفرمايد :
ما را به ملازمت راهى راهنمايى نما كه به دوستى تو و به بهشت رساند و از هوا و آرايى كه ما را دچار رنج و فنا مىگرداند باز دار[454] .
از پيامبر و اميرالمؤمنين عليهماالسلام روايت شده :
صراط مستقيم يعنى قرآن .
از امام صادق عليهالسلام نقل شده :
يعنى معرفت امام و حضرت مىفرمايد صراط مستقيم به خدا ماييم[455] .
به اين معنى كه ما در تمام شؤون حيات بر ميزان حقيم و از هر جهت در پيشگاه حضرت محبوب مورد پسند و رضايتيم و بر شماست كه تمام زوايا و جوانب حيات خويش را با ما هماهنگ نماييد .
روى هم رفته در سوره مباركه حمد حقايقى از قبيل توحيد ، قيامت ، عبادت ، اتكا به اللّه ، دلالت انسان به راه خدا ، نفى چهرههاى ضد الهى به چشم مىخورد كه نمازگزار بايد در اين سفر و معراجى كه دارد به تمام آثار و نتايج اين سفر و معراج توجه كند .
چون شرايط و مقدمات نماز را مراعات كردى و مفهوم تكبيرة الاحرام و سوره حمد را يافتى ، سورهاى از سورههاى قرآن را بخوان و بهتر اين است كه سوره اخلاص را قرائت كنى .
قُلْ هُوَ اللّهُ أَحَدٌ [456] .
بگو : او خداى يكتاست .
حقيقت عبادت ، اظهار بندگى و خضوع و خشوع قلبى داشتن و شكر انعام و احسان و اكرام نمودن است .
با اين معنى و حقيقت ، پرستش به معناى جامعش جز در برابر مولا و پروردگار و اربابى كه جميع نعمتها از اوست و همه طور قادر بر سود و زيان رساندن است جايز نيست .
بنابراين بايد وجود مقدس و محبوبى را بندگى كرد كه به تمام موجودات وجود بخشيده و پروراننده و روزى دهنده آنهاست و آفريدن و خلق كردن و عطا كردن حيات و شعور وقف حريم مقدس اوست و اين همه مستلزم داشتن قدرت و حيات و اراده و علم و حكمت بىنهايت در بىنهايت است و اين معانى هم از آثار قدرتش در ميدان پرعظمت حيات آشكار است و اين همه از مفهوم اللّه پيداست .
چون اين مفهوم را به حقيقت دريابى و توفيق درك آن از ناحيه حضرتش نصيب تو شود ، شعله عشق فطرى به وجود مقدس او در تو زبانه كشد و عالىترين و قوىترين تحرك ، براى اداى خالصانهترين عبادت براى تو حاصل گردد ، آن وقت است كه بر اثر اين عشق از والاترين ارزش برخوردار خواهى شد و خداى نخواسته ، اگر در زمره بىمعرفتها بمانى ، از اين عشق محروم خواهى شد و در آن صورت براى تو محركى جهت ورود در فضاى پرمعناى عبادت نخواهد بود و از اعتبار و آبرو هم در پيشگاه او نصيب نخواهى نداشت .
يكى از حواريون بزرگ عيسى در اين مسئله داد حقيقت داده مىگويد :
اگر من با زبان بشر و ملائكه حرف مىزدم ولى محبت نداشتم يك پاره مسى مىشدم كه به صدا درآيد ، اگر من داناى غيب و آگاه از همه اسرار و علوم مىشدم و تمام ايمان كامل را كه كوهها را از جا بر كند دارا مىگشتم ولى محبت نداشتم چيزى نمىبودم .