و اين در مثل چنان است كه پادشاهى از رعيت تحفه خواهد و در حفظ او مبالغه نمايد و رعيت نيز از راه دور متاعى بردارد و تا به درگاه سلطان هديه آورد و دشمنان بسيار و دزدان خونخوار بسيار نيز در راه برخورند و با همه ، كشش و كوشش نمايد و متاع را از چنگ دزدان ربايد و صحيح و سالم تسليم بارگاه سلطان و پادشاه كند .
ولكن در اين تحفهها يكى از همه مرغوبتر و نزد سلطان از همه مطلوبتر و ايجاب آن از سايرين بيشتر و تأكيد سلطان درباره او فزونتر باشد ، معلوم است كه اگر تحفه به صفتى كه سلطان امر فرموده موصوف باشد و به اسم صحت معروف باشد ، مقبول طبع شاه شود و سايرين را نيز به تبع آن قبول فرمايد و اما اگر آن متاع اعلى كه نفيستر و طبع سلطان به آن حريصتر است ، به دزدان داده ، يا آنكه به صفتى كه سلطان خواسته موصوف نباشد ، سلطان همه را رد نمايد و ساير تحفهها اگر چه خوب است بد نمايد .
آرى ، نماز اعلاترين و برترين حكم خداست و در راه بردن آن به نزد محبوب واقعى خطرات زيادى از جانب شياطين برونى و درونى متوجه آن است ؛ بايد مواظب بود كه اين تحفه نفيس ضايع نشود و به دست دزدان و نابكاران نيفتد و جهت رساندن آن به معشوق حقيقى لازم است تمام آداب و شرايط و اوصاف آن را حفظ كرد كه با حفظ آداب و به جا آوردن شرايط ، زمينه ورود به مقام قرب و بساط انس براى انسان فراهم مىگردد .
توجه داشته باش كه ، به وقت حضور نماز ، لباس منيت از وجود خويش به خاك افكنى و براى ورود به بارگاه محبوب ، احرام تقوا دربندى و از تمام گناهان و معاصى ظاهر و باطن به حالت روزه درآيى و با شمشير فكر و توجه و نيت پاك با شياطين باطنى و ظاهرى تا مرز پيروزى درافتى و به محضر آن مولاى مهربان همه وجود و هستى را تسليم كرده ، به قربانگاه فنا براى يافتن بقا در آيى و در برابر آن جناب با تمام وجود بگويى :