عرفان اسلامی

حسین انصاریان

جلد 5 -صفحه : 239/ 45
نمايش فراداده

نمازگزاران واقعى عارف معارف الهى مرحوم ملكى تبريزى در كتابش به چند روايت كه نمايان‏گر حال نمازگزاران واقعى است به اين مضمون اشاره فرموده :

ابراهيم عليه‏السلام به وقت نماز ، سينه‏اش هم‏چون ديگ جوشان در اضطراب بود .

پيامبر اسلام صلى‏الله‏عليه‏و‏آله به وقت نماز حال عجيبى داشت كه كسى را به‏آن حال نديده بودند.

يكى از همسران حضرت مى‏گويد :

پيامبر با ما سخن مى‏گفت و ما با آن جناب حرف مى‏زديم ، ولى به محض رسيدن وقت نماز ، گويى اصلاً ما را نمى‏شناسد و ما هم او را نمى‏شناسيم .

اميرالمؤمنين عليه‏السلام وقتى وضو مى‏گرفت ، رنگ چهره‏اش از خوف خدا تغيير مى‏كرد و به وقت نماز بدنش مى‏لرزيد و رنگ مى‏باخت .

به او مى‏گفتند : شما را چه مى‏شود ؟

مى‏فرمود : وقت اداى امانتى رسيده كه خداوند آن را بر آسمان‏ها و زمين و جبال ارائه كرد و آن‏ها از قبول آن امتناع كردند ! !

حضرت زهرا عليهاالسلام به وقت نماز ، از هيبت و عظمت حضرت ذوالجلال ، نفس نفس مى‏زد .

امام مجتبى عليه‏السلام هرگاه از وضو فارغ مى‏شد ، رنگ به صورتش نبود .

مى‏پرسيدند :

اين چه حال است ؟ مى‏فرمود :

هر كس بر صاحب عرش وارد شود و به خدمت او رسد ، سزاوار است اين چنين شود .

درباره حضرت سجاد عليه‏السلام آمده :

هرگاه وضو مى‏گرفت ، رنگ از چهره مباركش مى‏پريد .

به آن جناب مى‏گفتند : چرا در وقت وضو اين چنين مى‏شوى ؟

مى‏فرمود : مى‏دانيد در مقابل چه كسى مى‏خواهم قرار بگيرم ؟

روزى در حال نماز ردا از دوش مباركش افتاد و آن جناب اعتنا نكرده تا از نماز بيرون شد .

عرضه داشتند : چرا جلوى افتادن ردا را نگرفتى ؟

فرمود : مى‏دانيد در مقابل چه كسى ايستاده بودم ؟ !

بدان كه نماز عبد جز به همان مقدار كه داراى توجه بوده قابل قبول نيست .

راوى مى‏گويد : به حضرت عرض كردم : فدايت شوم پس همه ما در هلاكت هستيم ؟

فرمود : نه ، خداوند از باب رحمت و لطفش اين نمازهاى ناقص را با نوافل و نمازهاى مستحبى كامل مى‏سازد .

از حضرت صادق عليه‏السلام نقل شده :

هرگاه على بن الحسين عليه‏السلام به نماز مى‏ايستاد ، رنگ از چهره‏اش مى‏رفت و هرگاه سر به سجده مى‏گذاشت تا عرق از سر و رويش جارى نمى‏شد ، سر از سجده برنمى‏داشت .

و نيز در روايت آمده كه امام فرمود :

پدرم على بن الحسين عليهماالسلام هرگاه براى نماز برمى‏خاست ، چنان بود كه گويا شاخه درختى است كه جز آنچه كه باد حركت مى‏دهد ، حركتى از خود ندارد .

از ما دعوت نمى‏كنند كه وضو و نماز ما به تمام معنى مانند نماز آن بزرگواران باشد ، بلكه از ما مى‏خواهند كه در وسع خود پس از ايمان و تقوا ، حداقل به شرايط صحت نماز و مقدمات و مقارنات آن پاى‏بند بوده و نمازى در خور لياقت مولاى خود به جاى آريم ، تا پس از اتمام آن به مهر قبولى آن جناب برسد .