مرا از آتش پديد آوردهاى و او را از گِل آفريدى .
أَنظِرْنِى إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ [127] .
گفت : مرا تا روزى كه [ مردگان ] برانگيخته شوند ، مهلت ده .
گويد : پس طبق اين آيه معاد را معتقد است ، علم به كتب و رسل و ملائكه دارد با اين وصف خداوند او را كافر خطاب كرده و از زمره مؤمنان خارج نموده است !!
پس اهل علم و ايمان از هم ممتازند ، هر اهل علم اهل ايمان نيست ؛ پس بايد پس از سلوك علمى ، خود را در سلك مؤمنان داخل كرده و عظمت و جلال و بها و جمال حق ـ جلت عظمته ـ را به قلب رساند ، تا قلب خاشع شود ، ورنه مجرد علم خشوع نمىآورد ، چنانچه در خود مىبينيد كه با اعتقاد به مبدأ و معاد و اعتقاد به عظمت و جلال حق ، قلب شما خاشع نيست !
بالجمله سالك طريق آخرت مخصوصاً با قدم معراج صلاتى ، لازم است قلب خود را با نور علم و ايمان خاشع كند و اين رقيقه الهى و بارقه رحمانيه را در قلب هر اندازه ممكن است متمكن نمايد ، بلكه بتواند در تمام نمازهايش و در سراسر هر نماز اين حالت را حفظ نمايد .
حالت تمكّن و استقرار در اول امر گرچه براى امثال ما قدرى دشوار و مشكل است ، ولى با مقدارى ممارست و ارتياض قلب امرى ممكن است .
عزيزم ! تحصيل كمال و زاد آخرت ، طلب و جديت مىخواهد و هر چه مطلوب بزرگتر باشد ، جدّيت در راه آن سزاوارتر است ، البته معراج قرب الهى و تقرب جوار رب العزة با اين حال سستى و فطور و سهل انگارى دست ندهد ، مردانه بايد قيام كرد تا به مطلوب رسيد .
اين فقير دلغمين با حالت عجز و انكسار در پيشگاه رب العزة به مناجات برآمده و از حضرتش چنين مسئلت كردهام :