شخصى از حضرت صادق عليهالسلام پرسيد :
چرا زناكار را با آن گناه بزرگ كافر نمىگويند ، ولى تارك الصلاة را كافر مىگويند ؟
دليل بر اين مسئله چيست ؟
حضرت فرمود :
زناكار و هر كس مشابه با اوست ، عملش را به خاطر شهوت و فشار و غلبه هوا انجام مىدهد ، ولى كسى كه ترك نماز مىكند به خاطر سبك گرفتن اين امر عظيم الهى آن را ترك مىكند ؛ زناكار در بستر يك زن به خاطر لذت شركت مىكند ، ولى بىنماز ترك نمازش براى لذت بردن نيست ، چون ترك عمل لذت ندارد ، بلكه به خاطر استخفاف به نماز است ، وقتى لذت نبود ، پس سبك انگاشتن است و وقتى سبك گرفتن عمل باعث ترك شد ، اين حالت سبك گرفتن كفر است[136] .
عَنْ اَبى عَبْدِاللّهِ قالَ : اِنَّ تارِكَ الصَّلاةِ كافِرٌ[137] :
امام صادق عليهالسلام فرمود : به تحقيق كه ترك كننده نماز كافر است .
شخصى به نبى اسلام صلىاللهعليهوآله عرضه داشت : مرا سفارشى بفرماييد .
حضرت فرمود : عمداً نماز را رها مكن ، كسى كه عمداً ترك نماز كند ، ملت اسلام از او بيزار است[138] .
خداى بزرگ براى هدايت بندگان ، صد و بيست و چهار هزار پيغمبر و صد و چهارده كتاب آسمانى و دوازده امام و هزاران عالم ربانى و حكيم صمدانى و عارف عاشق قرار داده و نماز را در رأس تمام برنامههاى آنان معرفى فرموده ، چه پست و زبون و پليد و زشت و شقى و آلوده است ، آن انسانى كه در محاصره اين همه عوامل هدايت باشد و ببيند كه نماز در رأس احكام راهنمايان الهى است ، ولى او به همه بانيان هدايت پشت كرده و دستورهاى آنان به خصوص مسئله نماز را چنان سبك انگارد كه از اداى آن رو برگرداند .
مگر تمام دنيا چقدر ارزش دارد كه آن را با عافيتطلبى و خوشگذرانى با آخرت دائم و عيش جاودان معامله كرد ؟
به خدا قسم ، اگر همه افلاك و تمام عالم و همه روى زمين را به تو ببخشند و تو آن چنان غرق در آن شوى كه در تمام مدت عمر دو ركعت نماز واجب از دستت برود ، ارزش ندارد .
بلاى بىنماز در برزخ و عالم آخرت بلاى بزرگى است و عذاب تارك نماز در برزخ و در قيامت عذاب عظيمى است .
آرى ، همه دنيا در مقابل ترك يك سجده مستحب ارزش ندارد ، چه رسد كه واجبى از واجبات حضرت معبود را از باب تكبر و غرور يا سهل انگارى ترك كنى .