خداوند عزيز بايد براى نمازگزار از هر چيزى بزرگتر و عظيمتر باشد ؛ هستى با تمام شؤونش در برابر عظمت او چون قطرهاى در برابر عظمتى بىنهايت در بىنهايت است .
امام على بن ابيطالب عليهالسلام در وصف پاكان مىفرمايد :
عَظُمَ الْخالِقُ فى اَنْفُسِهِمْ فَصَغُرَ مادُونَهُ فى اَعْيُنِهِمْ[192] .
در عمق وجود آنان ، خالق سماوات و ارض بزرگ است و غير او در ديده آنان كوچك.
ما سوى اللّه آن قدر براى پاكان كوچك است كه فقط از برابر ديده خود عبور مىدهند و آن را هم كوچك مىدانند ؛ ما سوى اللّه را از نهايت كوچكى به دنياى قلب و جان راه نمىدهند ، درون پاك خود را جاى تجلى حضرت او مىدانند و جز او را در دنياى قلب و جان نمىنگرند ! !
نمازگزار توجه دارد كه اسمع السامعين مستمع اوست و در برابر ارحم الراحمين و اكرم الاكرمين و احسن الخالقين و اشدالمعاقبين است .
چگونه ممكن است مستمع عزيز خود را عادى ببيند ، مگر در نماز خود نمىخواند :
اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ [193] .
همه ستايشها، ويژه خداست كه مالك و مربّى جهانيان است .
مگر در حمد نمىگويد :
مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ [194] .
صاحب و داراى روز پاداش است .
نمازگزار با معرفت به وجود مقدس حضرت او ، از طريق آيات و روايات در حد استعدادش به درك عظمت او نايل آمده و از اين طريق هميشه و به خصوص وقت نماز در برابر بزرگى او قرار مىگيرد و خود را در پيشگاه حضرتش حقيرترين موجود حس مىكند و با زبان حال به محضر آن عزيز عرضه مىدارد :