از وضع آن زن ، سخت به تعجّب آمده بودم . به فرزندانش گفتم : اين زن با كمال كه نمونه او را نديده بودم و نشنيده بودم كيست ؟ جواب دادند : اى مرد ! اين زن حضرت فضّه خادمه حضرت زهرا عليهاالسلام است كه بيست سال است خارج از قرآن سخن نگفته است ! !
آرى ، قرآن ، احسن سخن و احسن قصص و احسن قانون است كه هر كس در تمام امور زندگى هماهنگ با اين كتاب باشد داراى احسن قول و احسن عمل و احسن اخلاق و احسن اجر و مزد است[444] .
با كمال تأسف بسيارى از شعرا كه از نظر هنر شعرى بسيار عالى بودند ، مغز خدا داده خود را بجاى اين كه صرف معارف بلند الهى و حكمتهاى خداوندى كنند ، صرف مدح شاهان و اميران و دبيران و وزيرانى كردند كه يا از بزرگترين ستمكاران و ظالمان تاريخ بودند و يا نوكر و برده و دست نشانده ظالمان روى زمين بودند .
مداحىهايى كه براى شاهان قاجار شده براى هيچ پيغمبر و امامى نشده است .
اينان در اشعار خود آنان را سايه خدا ، مالك رقاب خلق ، موجود عدالتگستر ، خليفه اِلهى ، موجود مافوق موجودات ، اسلام پناه و . . . به حساب كشيدند و از اين طريق بر غرور و كبرشان افزودند و ملّت و مملكتى را به خاك سياه نشاندند ، در حالى كه آنان يا سايه شيطان يا خود شيطان بودند و با كمال ذلت برده نفس خويش و ظلمگستر و خليفه ابليس و مادون حيوان و مخرّب دين خدا به حساب مىآمدند كه عمل و كردارشان جز اين عنوانهاى منفى را به دنبال نمىكشيد !
لازم است براى نمونه ، مدح يكى از شاهان را كه در ستمكارى دست كمى از اسطورههاى ظلم و ستم نداشته از قول يكى از شاعران كه در شعر مقام برجستهاى داشته ، بيايد تا ببينيد مغزهاى فعّال و اصيل چه بيجا و بىمورد صرف شده است .
راستى ، انسان در برابر اين همه ذلت و پستى از يك شاعر برجسته به درياى تعجّب غرق مىگردد ! !